برگزاری نماز عید قربان در سه محل متفاوت در افغانستان و اعلام عید در تاریخی متفاوت از عربستان سعودی و اکثر کشورهای اسلامی، بیش از آنکه نشانه برگزاری مناسک دینی از سوی طالبان باشد، بیانگر اختلافات روشن میان سران این گروه و دیگر کشورهای اسلامی است.
طالبان، عید فطر را نیز برخلاف عربستان سعودی، با یک روز تفاوت برگزار کردند؛ در حالی که افغانستان در گذشته، همواره اعلام عید و روزه عربستان را معتبر و قابل پیروی میدانست.
اگرچه طالبان برای این تفاوتها به توجیهات فقهی متوسل میشوند، اما آنچه از رفتارشان برمیآید، بیشتر تلاشی است برای به رخ کشیدن اقتدار سیاسی و دینیشان تا پایبندی واقعی به الزامات فقهی.
طالبان، همانگونه که در دور نخست حکومت خود انتظار داشتند پس از تسلط بر قدرت از سوی کشورهای همفکر به رسمیت شناخته شوند، اینبار نیز چنین انتظاری داشتند. در دور اول، کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و پاکستان حکومت آنان را به رسمیت شناختند؛ اما اکنون، پس از نزدیک به چهار سال، همچنان در فضای عدم شناسایی بینالمللی بهسر میبرند.
این موضوع طالبان را به شدت آزرده و خشمگین کرده است، گرچه این خشم را بهطور علنی بروز نمیدهند.
عدم به رسمیتشناسی بینالمللی و افزایش فشارها به دلیل محدودیتهای فزاینده علیه زنان و دختران، وضعیت دشواری را برای طالبان رقم زده است؛ وضعیتی که در درازمدت میتواند به بحرانهای بزرگتر منجر شود.
طالبان تجربه تلخ سقوط سریع پس از حوادث یازدهم سپتمبر را دارند؛ تجربهای که نشان میدهد چگونه ممکن است در مدت کوتاهی همه دستاوردهایشان از بین برود. اگرچه این نگرانی را در گفتار خود پنهان میکنند، اما عملکردشان آینه روشنی از این نگرانی است.
طالبان در حالی همچنان به دنبال به رسمیتشناسی از سوی کشورهای چون عربستان، امارات و پاکستاناند که دیگر آن جذابیت گذشته را برای این کشورها ندارند؛ حتی گاه به عنوان لکه ننگ در روابط بینالمللیشان تلقی میشوند.
این کشورها حالا ترجیح میدهند از افغانستان فقیر و طالبان بدنام فاصله بگیرند و برای حل چالشهای جهانی خود به دانش، فناوری و همکاری با قدرتهای اقتصادی پناه ببرند.
در همین حال، برگزاری نماز عید در محلهای جداگانه نشانه دیگری است از عمق اختلافات میان رهبران طالبان؛ اختلافاتی که حتی در برگزاری مناسک دینی وحدت را ناممکن ساخته است.

در روز شنبه، که از سوی طالبان به عنوان نخستین روز عید اعلام شده بود، مقامهای ارشد طالبان نماز عید را در سه مکان متفاوت برگزار کردند: عدهای به رهبری هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، در عیدگاه قندهار؛ گروهی دیگر به شمول ملا حسن آخند، رئیسالوزرا، همراه با ملا برادر و مولوی حنفی در ارگ؛ و گروهی سوم شامل عبدالکبیر، وزیر مهاجران، همراه با امیرخان متقی و خالد حنفی در قصر سپیدار.
عبدالکبیر، که پیشتر معاون سیاسی رئیسالوزرا بود، پس از گماشته شدن به عنوان وزیر مهاجران، همچنان از محل سابق خود در قصر سپیدار وظایفش را پیش میبرد. او پس از کشتهشدن خلیل حقانی (کاکای سراجالدین حقانی، وزیر داخله و رهبر شبکه حقانی) به این سمت منصوب شد؛ سمتی که گویا هنوز از سوی خود او مورد تأیید قرار نگرفته است.
جالبتر آنکه سراجالدین حقانی در هیچ یک از این سه محل دیده نشده و به نظر میرسد او نیز مراسم عید را در جایی دیگر، به شکل مستقل برگزار کرده است.
این در حالیست که طالبان همواره بر وحدت درونی تأکید میورزند و رهبرشان تقریباً در تمام سخنرانیها، اعضای طالبان را از تفرقه و چنددستگی برحذر میدارد.
اما انسانها معمولاً بر چیزهایی تأکید میکنند که ندارند. ملتی که وحدت ندارد، پیوسته از وحدت سخن میگوید. شاید از همین روست که در افغانستان، نام احزاب، نهادها، مغازهها و حتی کوچهها، «وحدت» و «اتحاد» گذاشته میشود؛ زیرا در واقع، این مردم میخواهند بگویند که آنچه ندارند، همان وحدت است.
طالبان نیز به چنین سرنوشتی دچار شدهاند. از یکسو، میکوشند در برابر جهان اسلام عظمت و اقتدار خود را به رخ بکشند؛ و از سوی دیگر، بر سر سیاستگذاری و حکومتداری میان خود توافقی ندارند.
هبتالله و اطرافیانش در قندهار بر تفسیر شدیداً تندروانهای از دین تأکید دارند، در حالیکه افرادی مانند سراجالدین حقانی، امیرخان متقی و ملا برادر از رویکردی میانهروتر حمایت میکنند که اجازه آموزش و اشتغال زنان را فراهم میسازد و میتواند زمینهساز تعامل با جهان شود.
البته بسیاری از تحلیلگران سیاسی این تقسیمبندی طالبان به «تندرو» و «میانهرو» را بیاساس میدانند و بر این باورند که طالبان همان قرائت خشک و انعطافناپذیر همیشگیاند که از آن نه تنها عدول نکردهاند، بلکه به آن افتخار نیز میکنند.
احمد عزیزی خبرنگار با سابقه کار در رسانههای مختلف در افغانستان است. مسئولیت محتوای مقالههایی که در بخش دیدگاه وبسایت آمو منتشر میشوند به دوش نویسندگان آن است.