دیدگاه شما نفس‌های آخر جمهوریت

نفس‌های آخر جمهوریت

نفس‌های آخر جمهوریت

قسمت دهم – پنج روز تا سقوط کابل

دهم اگست

شهرهای پلخمری و فراه در روز دهم اگست به دست طالبان افتادند. طالبان از طرف کندز به طرف شهر پلخمری حرکت کردند و در ساحه بند دو که در شمال-شرق شهر پلخمری موقعیت دارد، برخوردی سطحی با نیروهای امنیتی صورت گرفت. اما در ساعات بعدی نیروهای امنیتی و مقامات محلی شهر را ترک کردند و به سمت ولسوالی دوشی حرکت کردند. طالبان پس از ترک شهر توسط نیروهای امنیتی وارد شهر پلخمری، که زمانی به مسکو کوچک معروف بود، شدند و ساعت ۹ شب از سر چوک این شهر تصویر پخش کردند.

برای من و همکارم فرید احمد که تجربه زندگی و کار در پلخمری را داشتیم، سقوط این چینی این شهرِ ضد طالب پرسش برانگیز بود. اما می‌دانستیم که بسیار دیر شده است. پلخمری نهمین شهری بود که ظرف چهار روز به دست طالبان افتاد و جنگ در اطراف شهرهای فیض آباد، مزارشریف، کندهار، لشکرگاه و هرات همچنان ادامه داشت.

صلیب سرخ اعلام کرده بود که در ۱۰ روز نخست ماه اگست بیش از ۴هزار غیرنظامی و نظامی که در جنگ زخم برداشته‌ بودند را درمان کرده آماری که در واقعیت بیشتر از این بود.

سقوط شهرها بگونه‌ای بود که نخست طالبان به اطراف شهر می‌آمدند و با نیروهای امنیتی مستقر در آن شهر درگیر می‌شدند و پس از چند ساعت جنگ، نیروهای امنیتی خواستار کمک هوایی، کماندو و سلاح‌های بیشتر از مرکز می‌شدند، اما کابل کنترل را از دست داده بود. مقامات ولایتی هم متکی به نظام به شدت متمرکز کابل بودند اما در آن روزها چیزی از تمرکز قدرت دیده نمی‌شد. به همین دلیل مقامات ولایتی محل را ترک می‌کردند. شاید بیشتر از عدم هماهنگی نیروهای امنیتی، عدم رهبری و تمرکز روی مدیریت بحران علت اصلی افتادن شهرها به دست طالبان بود.

اشرف غنی در این روز از ساعت یازده صبح تا یک بعدظهر جلسه تدارکات ملی را برگزار کرده بود. ارگ پس از این جلسه اعلامیه داد که رییس جمهور پروژه ساخت بند خان آباد کندز را منظور کرده است. واقعاً درک این تصمیم دشوار بود. از خان آباد که بگذریم؛ شهر کندز، پلخمری، ایبک و تالقان همه سقوط کرده بودند. پس چرا اصلا باید جلسه تدارکات پروژه‌های مثل این مورد برگزار شود و به رخ مردم کشانده شود؟ آیا واقعا ارگ صدای آن مادر کندزی را که جواهرات عروسش را به راننده تاکسی داده بود تا او و خانواده‌اش را به کابل برساند، نشنیده بودند.

رییس جمهور غنی به مناسبت فاتحه دواخان مینه پال رییس پیشین مرکز رسانه‌های حکومت که چهار روز پیش در کابل کشته شده بود با شماری از مسئولان رسانه‌ها در این روز جلسه گرفت. من هم در این جلسه شرکت کردم. احساس می‌کردم پس از دعا برای روح دوست رسانه‌ای ما و چند پیام رییس‌جمهور جلسه زود تمام شود و برگردیم پشت کارهایمان. اما شاید تقدیر همین بود که رییس‌جمهور را پنج روز پیش از فرار او از کابل و سقوط این شهر یکبار دیگر ببینیم.

جلسه آغاز شد؛ نزدیک به ۱۰ نفر از مدیران رسانه‌ها در جلسه حضور داشتند. یک چوکی را هم برای مینه پال خالی و به یادش روی آن گل گذاشته بودند. مشاور رسانه‌ای رییس جمهور با شروع جلسه مایک را در اختیار رییس جمهور قرار داد و جلسه دو ساعت دوام کرد. من خلاف معمول یادداشتی از این جلسه ندارم. بیشتر از صحبت‌های رییس‌جمهور، حاشیه‌های جلسه و حرکات رییس جمهور توجه مرا به خود جلب کرد. اشرف غنی مثل همیشه تلاش می‌کرد حرف‌هایش اطمینان بخش باشد از آمدن نیروهای امریکایی به میدان هوایی کابل خوشبین بود. اما امریکا این بار نیروهای اضافی را برای انتقال مصون کارمندان سفارت‌شان به فرودگاه کابل می‌فرستاد، نه برای کمک به مردم افغانستان.

اشرف غنی در این جلسه از گماشتن جنرال علی زی به سمت لوی درستیز و جنرال سادات به سمت فرمانده قول اردوی نیروهای خاص خبر داد و از ما خواهش کرد تا این خبر را تا اعلان رسمی پخش نکنیم. فکر می‌کردم این تغییر دقیقه ۹۰ شاید بخاطر این باشد که این دو جنرال محبوب امریکایی‌ها بتوانند کمک بیشتر آنها را برای دفاع از کابل جلب کنند.

احساس من این بود که تا این روز اشرف غنی علاقه‌ای به کنار رفتن از قدرت نداشت و فکر می‌کرد شهرهای بزرگ افغانستان را می‌تواند حفظ کند. او در آن جلسه از جنگ هلمند به عنوان مثال مقاومت در برابر طالبان بارها یاد کرد.

با وجود اطمینان اشرف غنی به ما در رابطه با حفظ شهرهای بزرگ افغانستان، خالد پاینده وزیر مالیه و نخستین عضو کابینه به شکل نامنتظره‌ای در این روز از سمت خود کنار رفت و کشور را ترک کرد و به ایالات متحده امریکا بازگشت. در راه خروج از دفتر رییس جمهور، یکی از کارمندان ارگ به من گفت که رییسان برشنا و شرکت ملی انکشافی هم ظاهراً دفترهایشان را به دوبی و ترکیه انتقال داده‌اند و از آنجا کار می‌کنند.

بخش‌های مرکزی افغانستان که عمدتاً هزاره نشین هستند تا این روز به دست طالبان نیفتاده بودند. رییس جمهور در این روز و روز گذشته با رهبران سنتی هزاره‌ها از جمله کریم خلیلی و صادق مدبر به شکل جداگانه دیدار کرده بود. رابطه رییس جمهور با همه سیاسیون به شمول کریم خلیلی رابطه‌ای سردی بود و کسی به حرف‌های رییس جمهور و توان مدیریت‌اش باوری چندانی نداشت. کریم خلیلی که در انتخابات ۲۰۱۴ با معرفی سرور دانش به عنوان معاون دوم از اشرف غنی حمایت کرده بود، در دور دوم از وی ناراضی بود و با آقای دانش هم رابطه خوبی نداشت.

در روزهای آخر جمهوریت همه تلاش می‌کردند تا کاری کنند که افغانستان به دست طالبان نیفتد. سیاسیون طرفدار گرفتن صلاحیت‌های اشرف غنی در مدیریت جنگ بودند. اشرف غنی طرفدار تغییر در کابینه امنیتی‌اش و دفاع نسبتاً مستقلانه از شهرها به ویژه کابل برای چندین ماه یا سال. یکی از مشاورین خاص رییس جمهور نیک کارتر لوی درستیز بریتانیا بود. در سال‌های اخیر حکومت حامد کرزی و در زمان انتقال مسئولیت‌های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای افغانستان که توسط اشرف غنی مدیریت می‌شد، کارتر معاون نیروهای خارجی در افغانستان بود و ظاهرا اشرف غنی رابطه نزدیکی با او ایجاد کرده بود.

او در ماه های قبل از سقوط چند بار به کابل آمد و یکبار که شکل کاملاً پنهانی وارد کابل شد، رییس‌جمهور را در طیاره شخصی خود به پاکستان برد تا با جنرال قمر باجوه لوی درستیز پاکستان، که همصنفی کارتر بود، در داخل هواپیما در داخل میدان هوایی در این کشور ملاقات کند.

این جنرال بریتانیایی در دهم اگست در مصاحبه‌ای به بی‌بی‌سی گفت که به باور او طالبان نمی‌خواهند افغانستان را به زور بگیرند و خود و کشور را به کوریای شمالی مبدل بسازند. این شاید دیدگاه اشرف غنی هم بود که سقوط کامل افغانستان به دست طالبان در دستور کار نیست.

نیک کارتر ماه قبلش فرمانده نیروهای ویژه ارتش بریتانیا را به کابل فرستاده بود تا اشرف غنی و همکارانش را در ایجاد برنامه‌های جنگی برای دفاع از افغانستان بدون کمک‌های خارجی یاری کند. این جنرال انگلیسی که با لباس شخصی در کابل گشت‌وگذار می‌کرد به دفتر من آمد و با هم دیدار کردیم. برداشت من از صحبت‌های او این بود که ارگ به ویژه مشاور امنیت ملی رییس جمهور توان رهبری جنگ را ندارد و ارگ دچار مشکلات جدی درونی است. من از خودم سئوال کردم که جنرال کارتر با وجود درک یافته‌های فرستاده ویژه خود چطور فکر می‌کند که اشرف غنی به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح افغانستان می‌تواند بدون کمک امریکا با طالبان مقابله کند؟

جنرال کارتر در یک سال اخیر به اندازه امریکا در روند صلح دخیل بود و درک عمیقی از وضعیت گفتگوهای صلح و دیدگاه طالبان داشت. او خلیل‌زاد را هم فرد ناکارآمد و ناکام توصیف می‌کرد.

اینجا بخوانید:

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت اول

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت دوم

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت سوم

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت چهارم

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت پنجم

نفس‌های آخر جمهوریت – قسمت ششم

نفس‌های آخر جمهوریت – قسمت هفتم

نفس‌های آخر جمهوریت- قسمت هشتم

نفس‌های آخر جمهوریت – قسمت نهم

*مجموعه روایت‌های «نفس‌های آخر جمهوریت» به قلم «لطف‌الله نجفی‌زاده» در ۱۵ قسمت و تا ۱۵ آگست هر روز یک قسمت در وب سایت آمو منتشر خواهد شد.