روزنامه «باسیل‌پست» چین گزارش داده است در حالی که افغانستان هنوز با پیامدهای پس از جنگ، بحران اقتصادی و نبود فرصت‌های اساسی زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، هزاران کودک در این کشور به جای نشستن در صنف‌های درسی، ناچار اند برای کمک به خانواده‌های‌شان کار کنند.
به گزارش این روزنامه، در گوشه‌های مختلف کابل، کودکان زیادی به کارهای سخت و گاه خطرناک روی آورده‌اند.
یکی از این کودکان ابراهیم محمدی پسر یازده‌ساله‌ای که هم‌زمان به شاگردی، در یک آهنگری تلاش دارد تا بخشی از بار معیشتی خانواده‌اش را به دوش بکشد.
ابراهیم که شاگرد ممتاز صنف پنجم مکتب است، در گفتگو با این رسانه چینی گفته است: «یک سال است که در کوره آهنگری کار می‌کنم. پدرم با گاری دستی کار می‌کند و این باعث ناراحتی من می‌شود. می‌خواهم به او کمک کنم. وقتی آهن چکش می‌خورد، قوی‌تر می‌شود. من فکر می‌کنم انسان‌ها هم مثل آهن هستند.»
شکستن زغال، بلند کردن فلزات سنگین و قرار گرفتن در معرض دود و گرمای شدید، بخشی از زندگی روزمره اوست.
محمد فهیم، آهنگری که ابراهیم را آموزش می‌دهد، می‌گوید این پسر بااستعداد است اما برای تبدیل شدن به یک آهنگر حرفه‌ای، هنوز به زمان نیاز دارد: «به لطف خدا، او کمی یاد گرفته است، اما برای آهنگر شدن، به تمرین و تجربه بیشتر نیاز دارد.»
در این گزارش آمده است که این واقعیت تلخ تنها روایت یک کودک نیست؛ بلکه نمادی از بحرانی عمیق‌تر است. طبق گزارش برنامه جهانی غذا حدود ۸۰ درصد مردم افغانستان چیزی نزدیک به ۳۰ میلیون نفر توانایی تهیه غذای کافی و مغذی را ندارند.
جان آیلیف، نماینده برنامه جهانی غذا در افغانستان، هشدار داده است که این کشور با یکی از شدیدترین بحران‌های سوءتغذیه در جهان مواجه شده است.
به گفته او، تا پایان سال جاری میلادی، ۳.۵ میلیون کودک در افغانستان ممکن است دچار سوءتغذیه حاد شوند.
همچنین، ۱.۲ میلیون زن باردار و شیرده از کمبود مواد غذایی مناسب رنج می‌برند.
ابراهیم می‌گوید: «ما شش نفر در خانواده هستیم. یکی از برادرانم در مکتب است و دیگری در بازار کار می‌کند. من مجبورم کار کنم تا از خانواده‌ام حمایت کنم، حتی اگر خسته باشم.»
روزنامه باسیل‌پست در این گزارش نوشته است که در نبود حمایت کافی از سوی نهادهای داخلی و بین‌المللی، نسل جدید افغانستان در حال از دست دادن فرصت‌های رشد، آموزش و زندگی سالم است.
طبق این گزارش کودکانی که باید در مکتب باشند، اکنون در بازارها، کارگاه‌ها و خیابان‌ها برای زنده ماندن می‌جنگند.
