خیرالله نوروزی، نقاش بامیانی است که دو دهه در ایران و افغانستان مشغول هنر نقاشی بودهاست.
او در پایان ماه سنبلهی امسال، در جشنوارهی فرهنگی- هنری وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان، با تابلویی از پارک ملی بند امیر برندهی مقام اول شد.
خیرالله نوروزی ۴۲ سال پیش در روستای «لره سی» منطقهی «چمن» ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان زاده شد. او از کودکی علاقهی شدید به نقاشی داشت و عاشق طبیعت بود. هنگامیکه هفت یا هشت ساله بود، به دلیل اینکه تمام اوراق کتابچهاش را برای نقاشی کردن مصرف میکرد، همیشه تنبیه میشد.
وی هرگز مکتب رسمی نرفته و تنها سه زمستان، درسهای رایج دینی و قرآن مجید را در مکتبهای خانگی روستایش آموختهاست؛ اما یادگیری خواندن و نوشتن، بیشتر حاصل تلاشهای شخصیاش بودهاست.
هنگامیکه طالبان برای بار نخست بر کشور مسلط شدند، خیرالله نوروزی ۱۷ ساله بود و به ایران رفت. نوروزی در ۱۳ سالی که در ایران ماند، در کنار کار در کورههای خشتپزی، مرغداری و ساختمانسازی، با امکاناتی که در آن کشور در اختیارش قرار گرفت، برای هنر نقاشی بیشتر وقت گذاشت.
او زمانیکه خسته از کار برمیگشت، گاهی شبها تا دَمِ صبح، بدون اینکه متوجه گذشت زمان شود، نقاشی میکرد. جمعهها نیز وقتیکه هم اتاقیهایش برای تفریح بهبیرون میرفتند، نوروزی فرصت را غنیمت میشمرد و تابلوهایش را میکشید.
وی در ایران، با دیدن برنامهی «باب راس» (نقاش معروف امریکایی) که پس از چاشت روزهای جمعه چهل دقیقه از تلویزیون ایران پخش میشد، علاقهاش به نقاشی چند برابر شد. او از مهارت و توانایی این نقاش امریکایی حیرت زده میشد و با خودش میگفت: «باید یا مثل او، یا بهتر از او شوم.»
خیرالله نورزوی دوازده سال پیش، هنگامیکه طالبان دیگر در افغانستان نبودند، به وطن بازگشت.
به گفتهی خودش، او به کشوری بازگشت که «دولتِ درست و حسابی در آن آمده بود و امیدواری به آینده بیشتر شده بود.»
پس از برگشت از ایران، یک موتر خرید و در مسیر بامیان- کابل مسافرکشی کرد؛ اما حالا رانندهی تاکسی در شهرِ بامیان است.
نوروزی در این مدت، دست از نقاشی کشیدن برنداشت. او تابلوهای زیادی با مضامین مختلف طبیعت کشیده؛ اما هرگز از نقاشی درآمدی نداشتهاست؛ جز دوستانی که تابلوهایش را هدیه گرفتهاند و بقیه اثرهایش هم در خانه انبار شدهاست.
برای این هنرمند بامیانی، نقاشی یک تفریح آرامبخش است، طوریکه خودش میگوید: «با نشستن پای بوم نقاشی، مشکلات و غصههایم فراموش میشود و آرامش میگیرم.»
این روزها با وضعیت سخت زندگی در بامیان، خیرالله نوروزی با علاقهای که به نقاشی دارد، درآمد حاصل از دو روز تکسیرانی را میگیرد و آن را برای خریدن بوم، رنگ، چوکات و آماده کردن تابلو هزینه میکند.
در روزگار ناشادِ مردم افغانستان، خیرالله نوروزی دوست دارد با رنگهایش شادی و زیبایی را برجسته کند. او میخواهد که نقاشی باشد که شاد است و شادیو سُرور را ترسیم میکند.
او با هنرش برای پنهان کردن غم، از رنگهای شاد کار میگیرد و دوست ندارد ناداری در نقاشیهایش زیاد خودش را نشان بدهد.
خیرالله نوروزی، به مکانهای تأریخی و دیدنی کشور و به ویژه بامیان، توجه زیادی کردهاست و با آن میخواهد به مسؤولان یادآور شود که این ساحات را همینگونه زیبا بسازند و نگه دارند.
خیرالله نوروزی از روزگارش راضی است؛ اما از روزگار هنرمندان نه. او میگوید: «در افغانستان نهایت توجه مردم به هنر و اثرش، گفتن یک «آفرین» است و کسی تابلویش را نمیخرد.»
یکی از آرزوهای او این است که تمام مکانهای تأریخی و دیدنی کشورش را نقاشی کند.
این نقاش بامیانی، میخواهد با تأریخی که پای اثر نقاشی خود امضا میکند، با گذشت زمان و تحولات تأریخی، وضعیت همان دوره را ثبت کند.
او خطاب به نسل جوانتر از خودش میگوید: «وقتِ خود را پای رسانههای اجتماعی نگذرانید و اندکی مطالعه کنید.»