فرهنگ و هنر

نگرانی باشندگان غزنی از کم‌رنگ‌شدن رسم بومیِ قدیمی

محمد‌اکبر یکی از باشندگان ولسوالی قره‌باغ غزنی که روایت‌های شعریِ «محلی» کتاب «ملی‌هینداره» را در ذهن حفظ دارد و سال‌ها آن‌ها را در شب‌های طولانی و سرد زمستان به مردم خوانده‌ است، از کم‌رنگ‌شدن این رسمِ بومیِ قدیمی نگران است. ملی‌هینداره، تلفیقی از داستان‌های محلی«فولکلور» زبان پشتو است که همیشه در سردی‌های زمستان، رفیق و یار بزم‌های دوستانه‌(نُقل‌وصندلی) بوده‌ است.

در گذشته‌ها، در شب‌های سرد، و در آستانه‌ فرارسیدن زمستان، ولسوالی «قره‌باغ» غزنی شاهد نُقل‌و‌صندلی و روایت‌های قشنگِ شعریِ ملی‌هینداره بود.

مردی ۷۵ساله که سال‌های سال این روایت‌ها را خانه‌به‌خانه بازخوانی کرد و دَف‌ زد و سرود خواند؛ اما حالا چون بهارِ رفته‌ جوانی‌اش، نگران رفتنِ این رسم بومی قدیمی است.

محمد اکبر باشنده‌ غزنی می‌گوید: «حالا ساز نیست. دُهل نیست. برای اتن، برای چرخیدن، برای دهل ناره‌های متفاوت است. حالا مردم کِی می‌شنوند این نقل‌ها را. تا حالا ندیدیم، قصه تمام است».

محمد اکبر می‌گوید که خواندن کتاب ملی‌هینداره را ۵۰سال پیش، در روزهای سخت دوره‌ی مکلفیت سربازی شروع کرده‌است، آن‌گاه این روایت‌ها برای او نُقل مجالس شبانه‌اش با دیگر هم‌رزمانش بود.

اما به گفته‌ی او، جنگ و چالش‌های زندگی، آرام آرام و با گذشت زمان، از بزم‌های این‌چنینی کاست.

محمد اکبر باشنده‌ی غزنی می‌گوید: «هر نقل را که شروع می‌کردم، همه جوانان را خیلی دقیق دنبال می‌کردم. همه با علاقه‌مندی دنبال می‌کردند».

روایت‌های محلی «ملی‌هینداره» در نظم‌های جداگانه‌ی نوشته شده که هر نظم، ادای مختص‌‌به‌‌خود را دارد و باید با شگردهای قشنگی ارایه شوند.