زنان

روایت زنان و دختران نان فروش در شهر تالقان از رنجِ زندگی

در چند ماه اخیر شمار دختران و زنان بی‌سرپرست نان فروش که برای پیدا کردن لقمه نانی به خانواده‌هایشان از بام تا شام درکنار جاده‌های شهر تالقان مرکز ولایت تخار انتظار می‌کشند، افزایش یافته است.

شکوفه ۱۵ سال دارد. او پیش از فروپاشی نظام جمهوری، دانش‌آموز صنف نهم مکتب بود.

اما پس از آنکه طالبان دروازه‌ی مکتب‌ها را به روی دختران بستند، شکوفه نیز همچون هزاران دختر دیگر از آموزش بازماند.

او پس از بسته شدن دروازه‌ی مکتب‌ها، در یکی از مرکزهای آموزشی شهر تالقان آموزش خیاطی را آغاز کرد؛ اما پس از آنکه در ۴ جدی سال روان، طالبان کار زنان در نهادهای غیر دولتی را ممنوع اعلام کردند، شکوفه از آموزش خیاطی نیز باز ماند.

پدر شکوفه دو سال پیش بیمار شد؛ ولی خانواده‌ی او توان پرداخت هزینه درمانش را نداشتند و وی جان باخت.

اکنون شکوفه با در آمد روزانه‌ی ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی، تنها نان‌آور خانواده‌ی‌ ۵ نفری است.

شکوفه، نان‌هایی را که مادرش صبح‌ها در تنور پخته می‌کند، در یک سبد گذاشته و برای فروش آن، راه جاده‌های شهر تالقان را در پیش می‌گیرد.

او گفت: «مادر، دو برادر خُرد و یک خواهر دارم که در خانه‌های مردم کار می‌کنند. از صبح وقت تا شام در کنار جاده می‌نشینم و با فروختن نان، بخشی از هزینه‌‌ی خانواده را تأمین می‌کنم.»

شکوفه اضافه کرد، از زمانی که فروش نان را در شهر تالقان آغاز کرده‌است، همواره از سوی مردان و پسران جوان آزار و اذیت شده‌است.

او افزود: «گاهی وقت‌ها، پسرها مرا آزار ما می‌دهند. آنها به بهانه‌ی خرید نان، دست مرا لمس می‌کنند و چون چاره‌ای ندارم، مجبورم به کارم ادامه می‌دهم.»

باشندگان شهر تالقان می‌گویند که پس از چاشت هر روز، شماری از زنان نان فروش به جاده‌های شهر می‌آیند.

در ماه‌های پسین، شماری از دختران و زنان بی‌سرپرست برای پیدا کردن هزینه‌ی زندگی شان، نان فروشی می‌کنند.

این زنان و دختران نان فروش از آزار و اذیت‌ شان توسط پسران جوان در شهر و بازار شکایت دارند.

گل‌بهار ۳۴ ساله، یکی دیگر از زنانی است که در کنار جاده‌ نان می‌فروشد. شوهر گل‌بهار بیمار است. اکنون او ناگزیر است که برای پیدا کردن لقمه نانی به یک دختر و دو پسرش، نان بفروشد.

گل‌بهار می‌گوید: «شوهرم تکلیف گُرده دارد و خیلی به مشکل راه می‌رود. برای همین خودم نان فروشی می‌کنم و بچه‌هایم بوت رنگ می‌کنند. وقتی ما به‌خاطر کار کردن بیرون می شویم، دخترکم که ۷ ساله است، پیش شوهر مریضم می‌ماند. بعضی مردم به من حرف‌های بد می‌زنند؛ ولی من مجبورم تحمل کنم.»

مسؤولان طالبان در تخار افزایش روزانه‌ی شمار زنان نان فروش و چالش‌ها فراه راه آنان را می‌پذیرند.

در گذشته زنان کار آفرین در تخار، بازارهای جداگانه‌‌ای زیر نام «شهرِ من؛ خانه‌ی من» را ایجاد کرده بودند و ده‌ها زن متشبث، تولیدات دستی و صنعتی شان را در آن بازار به فروش می‌گذاشتند؛ ولی پس از بازگشت طالبان به قدرت، اکنون اثری از این بازارها نمانده‌است.