زنان

آصفه مادری که برای ۹۰ زن زمینه کار را ایجاد کرده است

صدای ماشین‌های خیاطی که با نیروی دست زنان به چرخش می‌آید، سکوت را می‌شکند. بلند شدن آواز پُرهیاهوی این ماشین‌ها، گواه تلاش زنانی است که چرخِ زندگی را بر خلاف آرزوهای‌شان می‌چرخانند؛ آرزوهایی که در بندِ لقمه‌نانی گیرمانده و هنوز تحقق نیافته‌اند.

فضا آکنده از زرق و برق لباس‌های افغانی و دست‌دوزِ خانم‌هاست. کارگاه خیاطی پُر است از مُهره، دکمه‌ها و تارهای رنگارنگ. چند تا قیچی و اُتو روی اتاق پهن است و معلوم است که دستِ توانایی برای تهیه‌ی این لباس‌های مرغوب کار می‌کند.

نامش آصفه سیّد زاده است، دو سال است که کارگاه خیاطی را مدیریت می‌کند و نزدیک به ۱۰۰ خانم در آنجا حرفه‌ی خیاطی می‌آموزند.

او ۴۰ سال سن دارد و مادر نُه فرزند (هفت دختر و دو پسر) است و در حال حاضر دانش‌آموز  مدرسه نیز است. این زن می‌گوید که برای پشتیبانی از خانواده‌اش، آماده‌است هر خطری را بپذیرد.

آصفه آرزو داشت دانشگاه را تمام کند؛ اما از جورِ روزگار نتوانست بالاتر از صنف هفت درس بخواند و حالا تنها دغدغه‌ی زندگی او تأمین نفقه‌ی فرزندانش است.

او می‌گوید: «این روزها در کنار اینکه در مدرسه درس می‌خوانم، مدیر ۹۰ زن کارآموز نیز در کارگاه خیاطی که در ساحه‌ی اسلام قلعه شهر پلخمری به راه انداخته‌ام، می‌باشم.»

این زن آرزوهای بسیاری برای خود، فرزندان و جامعه‌‌اش دارد. او که در زمان خود نتوانسته آن طور که دوست داشته‌است درس بخواند، در صحبت‌هایش نگران ادامه‌ی آموزش دختران قدونیم قدش نیز است.

او می‌گوید: «مرا در ۱۸ سالگی شوهر دادند و آرزوهایم را با پوشیدن لباس عروسی سال‌های سال پنهان کردم؛ اما برای ادامه‌ی تحصیل دخترانم، آماده‌ام هر خطری را به جان بخرم.»

آصفه در ادامه می‌گوید که شوهرش از اثر اصابت مرمی ناشی از جنگ‌های داخلی معیوب شده‌است؛ اما با آن هم در کنار او از خانواده ۱۰ نفری‌اش حمایت می‌کند. وی می‌افزاید: «آرزو دارم که فرزندانم درس بخوانند و به جامعه‌ی خود خدمت کنند.»

پس از بازگشت دوباره‌ی طالبان به قدرت در افغانستان، در کنار آنکه مردم با دشواری‌های اجتماعی و اقتصادی زیادی روبه‌رو هستند، ادامه‌ی آموزش و کار برای دختران و زنان در افغانستان، به آرزوی دست نیافتنی تبدیل شده‌است.