حاکمیت طالبان در افغانستان سه ساله شد اما تا اکنون هیچ کشوری حتا همپیمانان شان، طالبان را به رسیمت نشناختهاند.
در این سه سال برای ادغام دوباره افغانستان به جامعه جهانی هرچند ملل متحد یک فرایندی را روی دست گرفت، اما تا اینجای کار به گفته این سازمان، طالبان به خواستهای جهان در باره فراگیری سیاسی، مشارکت زنان و احترام به حقوق بشر نپرداختند.
گزارشهای دبیرکل ملل متحد همچنان از تنش و اختلاف میان مقامهای طالبان خبر میدهد، حتا که در سال روان رهبر طالبان گفت، حاضر است برای رفع اختلافها از قدرت کنار برود. مخالفان سیاسی طالبان همچنان در تبعید به سر میبرند.
با این حال طالبان به مشروعیت درونی و بیرونی رسیدند؟
سه سال گذشت؛ بازی سیاسی طالبان، افغانستان را دوباره به گونه کامل به جامعه جهانی مدغم نتوانست. در این سه سال، ملل متحد فرایند دوحه را به اجرا گذاشت، با سه نشست در سه سال. نشست نخست بدون حضور طالبان، نشست دوم با رد دعوتنامه از سوی طالبان اما با اشتراک نمایندگان جامعه مدنی و زنان، اما نشست سوم با حضور طالبان اما با محرومیت گروههای جامعه مدنی و زنان در نشستهای اصلی دوحه برگزار شدند . ملل متحد و برخی از کشورها میگویند که قصد تعامل با طالبان دارند.
نشست نخست دوحه در یازدهم ثور ۱۴۰۲، نشست دوم در ۲۹ و ۳۰ دلو ۱۴۰۲ و نشست سوم در دهم و یازدهم سرطان ۱۴۰۳ با حضور طالبان و بدون اشتراک جامعه مدنی و زنان در نشستهای اصلی برگزار شدند.
روزمری دیکارلو، معاون دبیرکل ملل در امور سیاسی و صلح، در آن زمان به خبرنگاران گفته بود: «ل از همه، شکی نیست که ما نشست های کوچک بیشتری در آینده خواهیم داشت، تعامل بیشتری خواهیم داشت. چه زمانی نشست به بزرکی این خواهد بود، ما نمی دانیم. ابتدا باید شاهد برخی اقدامات و کنشهای رو به جلو داشته باشیم. و من فکر می کنم که این نوع افزایش تعامل، ادامه تعامل به روش اصولی است می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد.»
در این درازا، ملل متحد ارزیابی مستقلی را انجام داد تا در نهایت افغانستان به جامعه جهانی مدغم شود، اما با برخی پیششرطها، شبیه مشارکت کامل زنان در ساختارها، گفتوگو میان طرفهای داخلی و خارجی و شکلگیری یک دولت فراگیر. ملل متحد گفت که حاکمیت طالبان تکقومیست و زنستیز است. این نقشه راه با تعیین یک فرستاده ویژه دنبال میشد، هرچند که شورای امنیت به آن رای داد، اما مخالفت طالبان و برخی همپیمانان منطقهای شان، روند را به چالش کشید و تا اینجای کار بیثمر.
بخشهایی از قطعنامه شورای امنیت ملل متحد:
گزینش فرستاده ویژه برای افغانستان از سوی دبیرکل ملل متحد
• اجرای پیشنهادات ارزیابی ملل متحد و افزایش مشارکت منسجمتر جهانی
• ادغام کامل دوباره افغانستان در جامعه جهانی و رعایت تعهدات بینالمللی افغانستان
• نیاز به تضمین مشارکت کامل، برابر، معنادار و مصوون زنان در تمام این روند
استقبال از نشست بعدی فرستادههای ویژه
• ارایه نتیجه مشورههای در درازی ۶۰ روز از سوی دبیرکل به شورای امنیت
در روابط خارجی، طالبان با کشورهای منطقه رابطه گرم دارند، به جز تاجیکستان. همین گونه، ایالات متحده، بریتانیا و برخی کشورهای اروپایی نیز به تعامل با آنان پرداخته است. نمایندگیهای سیاسی افغانستان در اکثریت مطلق کشورهای منطقه در دست طالبان قرار گرفته و در این میان، چین و ترکمنستان به گونه رسمی اعتمادنامه نماینده طالبان را پذیرفتهاند. با این همه اما، کشورها به شمول همپیمانان طالبان، خواستار شکلگیری دولت فراگیر و احترام به حقوق بشر از بهر به رسیمتشناسی اند، طالبان اما بحث روی این دو مورد را منتفی میدانند.
در این میان، اختلافهای درونی طالبان بارها گزارش شدهاست. دو گزارش اخیر دبیرکل ملل متحد گفت که طالبان نه تنها که بر فراگیری سیاسی پیشرفتی نداشتند بل میان مقامهای طالبان بر سر مسایل حکومتداری اختلاف وجود دارد. رفته رفته، حتا هبتالله
آخندزاده در سخنرانیهای بر رفع اختلافها میان طالبان تاکید کرد و برای نخستین بار گفت، برای رفع اختلاف، حاضر است از مقاماش کنار برود.
در گزارش دبیرکل ملل متحد درباره افغانستان آمده است: «در ساختار مقامات بالفعل در مورد مسائل حاکمیتی، به شمول اجرای ممنوعیت مواد مخدر، نظرهای متفاوتی وجود داشت. با برگزاری کمتر جلسههای کابینه در این دوره، به نظر میرسد که مرکز حکومتداری بیشتر به سمت قندهار تغییر میکند و هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، اهرمهای بیشتری را بر فرآیندهای حکومتداری در کابل اعمال میکند.»
اما در آن سو هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان میگوید: «من این را نمیخواهم که در داخل و بیرون نظام، مسلمانان عام و خاص باشند، اگر همه اتحاد کنند و من را برکنار کنند من خوشحال میشوم، اما به اختلاف و تفرقه در میان مسلمانان خوشحال نمیشوم.»
با این همه، آیا طالبان مشروعیت درونی و بیرونی پیدا کردند؟
محمد عمرداوودزی، وزیر پیشین داخله افغانستان، میگوید: «در طول سه سال گذشته که طالبان در افغانستان حاکمیت دارند با تاسف که نه مشروعیت داخلی سطح اش بلند رفت به سطح مناسب رسید، و نه هم مشروعیت خارجی. البته مشروعیت خارجی متکی به مشروعیت داخلی می باشد. در داخل افغانستان تا به حال حاکمیت طالب و ملا است. به غیر از طالب و به غیر از ملا حاکمیت به دیگر مردم افغانستان تعلق ندارد.»
مخالفان سیاسی و مسلح طالبان در تبعید نیز همچنان در پراگندگی قرار دارند. چنانچه گزارشهای ملل متحد از عدم یکپارچگی آنان گفته است. اما یک گزارش دبیرکل ملل متحد در ماه فبروری امسال گفت که نشستهای مخالفان سیاسی در بیرون، طالبان را به چالش کشیدهاست. مخالفان سیاسی طالبان نشستهای در دوشنبه، ویانا و مسکو داشتند، اما به نظر میرسد هنوز در گفتوگوهای جامعه جهانی بر سر مساله افغانستان همچون یک طرف وارد نشدهاند.
در اثر بنبست سیاسی و بحران بشری افغانستان، مردم میگویند که آنان بهای سنگین سیاستهای طالبان را میپردازند.