زنان

همزمان با ادامه محرومیت از آموزش دانش‌آموزان دختر به مکتب‌های پنهانی رو آورده‌اند

همزمان با ادامه ممنوعیت آموزش دختران از سوی طالبان، شماری از دختران به رفتن به مکتب‌های پنهانی رو آورده‌اند.

این دانش‌آموزان دختر می‌گویند از این که آموزش را به‌گونۀ «دزدانه» ادامه می دهند، همچون مجرمان به مکتب می روند و همواره در صنف در هراس به سر می‌برند؛ برای شان درد دهنده است.

یکی از مسوولان این مکتب‌های پنهانی می‌گوید که اگر جهانیان ترس‌ولرز این دختران را در هنگام آموزش ببینند، توان تحمل آن را نخواهند داشت.

این دختران در یک اتاق پنهانی به هوای مکتب، آموزش می‌بینند.

اما بیشتر به جای آموزش، ترس فضا این مکان آموزشی را در بر گرفته است – ترس از این که مبادا کسی بداند این دختران در مکان مشغول آموزش هستند – آموزشی که حالا فراگیری آن جرم است و شاید به زندان بروند.
آرزو، یکی از این دانش‌آموزان به آمو می‌گوید: «حس بسیار غم‌گینی دارم. آموزش حق هر زن است و ما باید درس بخوانیم، چرا ما باید به یک مکتب مخفی برویم؟ دو سال است که ما مکتب نمی‌رویم، چرا جهان در مقابل‌اش خاموش است؟ ما باید دست به دست هم بدهیم و وطن را آباد کنیم. آموزش حق تنها پسران نیست، دختران هم حق آموزش دارند و امیدم این است که خدمت گذار به وطنم شوم.»

یلدا، دانش‌آموز مکتب‌های پنهانی گفت: «حس خیلی خراب دارم. مثلاً وقتی که من مکتب رفته نمی‌توانم؛ خیلی جگر خون هستم و این که من مثل یک مجرم می‌روم مکتب می‌خوانم که دیگران خبر نشوند و باید تمام دختران هم مانند پسران بتوانند که به مکتب بروند و درس بخوانند. من آرزو داشتم که یک انجنیر شوم و ساختمان‌های مقبولی بسازم و ویرانی‌های کشور خود را آباد بسازم، اما حالا این آرزو برایم یک خواب مانده است و نمی‌توانم که به حقیقت تبدیل کنم.»

هرچند این فضای آموزشی، امیدی برای شان ایجاد کرده است؛ اما نگاه شان به آینده هنوز هم ناامیدانه و تنگ‌وتار است.

سلیمه حکیم، مسوول مکتب پنهانی گفت: «با ترس‌ولرزی که دخترک‌ها امروز به مکتب می‌آیند تا این که درس بخوانند و چیزی که یاد گرفته بودند، فراموش نکنند، من فکر می‌کنم که هیچ انسانی در روی زمین نباید از این ترس بگذرد و آن را نادیده بگیرد.»

هنوز هیچ آماری از مکتب‌های پنهانی دختران در افغانستان وجود ندارد.
طالبان برای سومین سال پیهم مانع رفتن دختران به مکتب شدند و دیده شده است که نیمی از پیکر جامعه با یک آینده ناروشن شب‌های شان را به امید فرداهای بهتر صبح می‌کنند.