همزمان با وضع محرومیتهای طالبان، به ویژه در برابر آموزش زنان و دختران، فقر و تنگدستی نیز از موارد دیگری است که مانع رفتن برخی از دانشآموزان به مکتب شده است.
از این میان، شماری از کودکان در ولایت غور میگویند که به دلیل فقر نمیتوانند به مکتب بروند و برای پیداکردن لقمه نانی برای خانوادههایشان ناگزیراند که به کارهای شاق روی بیاورند.
عبدالحکیم ۱۵ساله تاکنون یک روز هم به مکتب نرفته است، او میگوید که در این همه سال، بزرگترین دغدغه زندگیاش، پیداکردن لقمه نانی برای خانوادهاش بوده است.
حالا او در کوهپایههای ولسوالی تولک ولایت غور سرگرم گردآوری مواد سوخت برای گرمنگهداشتن خانهشان است.
این باشنده غور میگوید: «پدرم معلول است و برادرم هم با مشکلات روانی مبتلا است و کارکرده نمیتواند و در خانه است، و ما هیچ پولی در اختیار نداریم».
عبدالحکیم تنها کودک غوری نیست که به دلیل فقر و تنگدستی نمیتواند به مکتب برود، بلکه هزاران کودک دیگر نیز مانند او سرگرم کار هستند و از رفتن به مکتب محروم.
محمد اقبال یکی دیگر از باشندگان غور میگوید: «تقاضای ما از دولت همین است از موسسات تقاضا میکنیم که به ما کمک کنند تا بتوانیم به مکتب برویم».
یکی دیگر از باشندگان حبیبالله نام دارد؛ او در این باره افزود: «ساعت ۶ صبح میروم کاغذ جمع میکنم، میبرم به خانه آتش میکند، باز میروم به خانه سودا میگیرم».
خلیل الله نیز باشنده غور است که میگوید: «وسایلم را که جمع میکنم به بازار میبرم، میفروشم، نان و خوارکی میخرم و به خانه میبرم».
در کنار این، برخی از خانوادههای غوری میگویند که دوری راه ( از خانه تا مکتب)، یکی دیگر از علتهای بیسوادماندن کودکانشان است.
عبدالرحیم از باشندگان غور است که در این مورد چنین میگوید: «هیچ امکاناتی وجود ندارد، از نظر صحی از نظر کمبود معلمان، هیچ کفیت وجود ندارد، هیچ رسیدگی به ما نمیشود».
قیام الدین نیز باشنده غور است که به آمو میگوید: «مکتبهای ما آب آشامیدنی ندارد، راه بسیار دور است، یک ساعت الی یک ونیم ساعت تا مکتب راه است».
کودکان غوری از نهادهای پشتیبان آموزش میخواهند که برایشان زمینه آموزش را فراهم سازند.
ولایت غور یکی از ولایتهای کوهستانی است که باشندهگان آن میگویند که همواره با محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی روبهرو بودهاند و حکومتهای مرکزی هیچگاه به این ولایت توجهی نداشتهاند.