پس از ریزش برف شدید در روزهای پسین در کندز، بغلان و ولایتهای همجوار آن، شمار زیادی از خانوادههای نادار از جمله کودکان، زنان و مردان کهنسال در کنار بیکاری و دسترسی نداشتن به مواد سوخت و غذا، از افزایش سردی هوا نگراناند.
این خانوادهها در کندز و بغلان میگویند که نمیدانند با بیکاری، ناداری و هوای سرد چگونه مقابله کنند.
در شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان با پیمودن مسیر کوچهها و پس کوچههای در دامنهی کوه، وارد خانهی گِلی محمد قربان شدیم که لرزش تن کودکانش، گواه سردی خانهی اوست.
سرمای توانفرسای زمستان، محمد قربان را نگران کردهاست. او چهار کودک قد و نیم قد دارد و در یکی از دورترین نقاط شهر پلخمری زندگی میکند.
او میگوید که نهتنها در این شبانه روز برای خوردن و گرم کردن خانهاش چیزی ندارد؛ بل از ابتداییترین امکانات زندگی نیز بیبهره است.
او برای پیدا کردن آب، فاصلهی زیادی را پشت سر میگذراند تا آب آشامیدنی بیاورد. این تنها محمد قربان نیست که در زمستان امسال با مشکلات روبهرو شدهاست؛ بلکه مردمان نادار دیگر نیز به دنبال گرم کردن خانهی خود هستند.
محمد قربان میگوید که چوبی برای سوخت ندارد و از ناچاری مجبور به سوزاندن پلاستیک در این هوای سرد است.
او همه روزه از بام تا شام برای پیدا کردن لقمه نانی به شهر میرود؛ اما انگار بخت با او یار نیست و دوباره دست خالی به خانه برمیگردد.
این باشندهی شهر پلخمری میافزاید: «ساعتها برای جستوجوی کار در چوک انتظار میکشم؛ ولی کار نیست. با کراچی دستی که دارم هم تلاش میکنم کاری پیدا شود؛ اما کار نیست.»
جمیله همسر محمد قربان نیز روایتی غمانگیز از زندگی شان دارد. او میگوید: «شبهای زیاد کودکانم نانی برای خوردن ندارند و زمستان امسال، بدترین زمستانی است که تاکنون دیدهام.»
از او میپرسم که آب را چگونه میآورید؟ وی پاسخ میدهد: «روزها بیآب بودیم، اگر آب هم بیاوریم، سوخت نداریم تا گرم شود؛ اما چاره چیست، مجبوریم که تحمل کنیم.»
همانند این خانواده در این محله، دهها خانوادهی نادار دیگر نیز از نبود برق، آب، غذا و مواد سوخت برای گرمکردن خانههای شان شکایت دارند. در این میان کودکانی نیز در این محله دیده میشوند که افزون بر مسؤولیت آوردن آب برای خانوادههای شان، مصروف کارهای شاق دیگر نیز هستند تا بتوانند ساعتی در این کلبهها با شکم گرسنه و تن لرزان آرام بگیرند.
قابل ذکر است که تا کنون از شدت سرما در ولایت بغلان ۱۱ تن نیز جان باختهاند.
سرما و یخبندان در کندز نیز کودکان نادار را با چالشهای زیاد روبهرو کردهاست.
فیصل کودکِ کارگری است که روزانه در گوشه و کنار شهر کندز بوت پالشی میکند. او که در هفتههای گذشته روزانه ۸۰ تا ۱۰۰ افغانی کار میکرد، حالا سرما بازارِ کارِ او را نیز خراب کردهاست.
او گفت: «کار نیست و مشکلات زیاد است. هوا هم خیلی سرد شده و وقتی که خانه میروم، بخاری نداریم، چوب نداریم برادرهای کوچکم شب و روز خنک میخورند. پیسه نداریم که بخاری و چوب بخریم. روزانه برای کار به شهر میآیم. حتا شبها نان خشک برای خوردن نداریم.»
با وجود این از یکسو شدت سردی هوا و از سوی دیگر افزایش روز افزون قیمت مواد سوخت و مواد غذایی، تحمل زندهگی را بر او و هزارن تن دیگر دشوار کردهاست.
روحالله و ذبیح الله دو کودک کارگر در جادهها نیز میگویند: «خانهی ما کرایی است. وضعیت ما خوب نیست. آرد و روغن نداریم. این روزها هوا خیلی سرد شده و بخاری هم نداریم. چوب هم نداریم. هر روز شهر میآییم؛ ولی کار نیست. پول نداریم که نان ببریم خانه. مردم هم نمیخواهند که بوتهای شان را رنگ کنیم؛ وقتی صبح وقت از خانه میبرآییم، زیاد خُنک هم می خوریم، تا شام در شهر میباشیم و روزی ۲۰ تا ۳۰ افغانی به مشکل پیدا میکنیم.»
این در حالی است که شهروندان کشور، دشواریهای ناشی از سرمای زمستان امسال را در ولایتهای گوناگون تجربه میکنند.
پس از سقوط نظام جمهوریت و رویکار آمدن دوبارهی طالبان، بسیاری از مردم وظایف خود را از دست دادند و زنان که سرپرست خانوادههای شان یا نانآور بودند نیز از کار اخراج شدند.