یک پولیس پیشین زن در ولایت نیمروز که پس از سقوط جمهوریت از وظیفه برکنار شدهاست، برای نجات از ناداری و گرسنگی دختر خود را به فروش رساند.
این زن که نمیخواهد نام او در این گزارش برده شود، میگوید که پس از سقوط نظام جمهوری، بدترین روزهای زندگی خود را تجربه کردهاست .
او ۴۰ ساله است و دارای ۹ فرزند پسر و دختر میباشد که ۶ دخترش را عروسی کردهاست.
او میگوید: «شوهرم معلول است و در مدت ۲۵ سالی که ازدواج کردهام، نفقهی خانوادهی خود را تأمین کردهام.»
او در حالی که از وضعیت کنونی نا امید به نظر میرسد، میگوید: «بازتاب حالت زنان پولیس در افغانستان برای دنیا که افغانستان را در گرو ظلم و وحشت قرار دادهاند، بیفایده است.»
این پولیس دورهی جمهوریت، یکی از هزاران زنی است که در نظام گذشته در صف نیروهای امنیتی بوده؛ اما پس از سقوط جمهوریت، شغل خود را از دست داده و با تهدیدهای زیادی مواجه بوده و اکنون در چهار دیواری خانه زندانی شدهاست .
برای نجات از گرسنگی، دخترم را فروختم
او میافزاید: «مدت ۵ سال به عنوان سرباز در بخش پولیس در حوزهی سوم امنیتی شهر زرنج ایفای وظیفه کردم و با اخذ معاش ماهوار، اقتصاد خانواده را مدیریت میکردم؛ ولی پس از سقوط حکومت در وضعیت ناگوار اقتصادی قرار گرفتم و ناگزیر شدم دختر ۵ سالهی خود را برای نجات از گرسنگی بفروشم.»
به باور او، پس از سقوط نظام قلبی، تمام زنان افغانستان در حالت بدی قرار گرفتهاند؛ اما وضعیت زنان پولیس وخیمتر شدهاست؛ زیرا آنان افزون بر از دست دادن شغل شان، با تهدیدهای امنیتی نیز روبهرو هستند .
این پولیس پیشین ادامه داد: «اکنون نیز سفرهی ما خالیست. پس از سقوط نظام، مدتی با فروش وسایل خانه مصارف را تأمین میکردم. یخچال، قالین، ظروف خانه و همه چیز را فروختم تا کودکانم از گرسنگی نمیرند. در نهایت مجبور شدم دختر پنج سالهی خود را در بدَل۳۰ هزار افغانی به پسر همسایه بفروشم تا حدِ اقل خرج و مصارف او از دوش من خلاص شود. دخترم اکنون در خانهی شوهر است.»
او از وضعیت بد زنان زیر حاکمیت طالبان بسیار نگران است و میگوید که در طول عُمر خود گدایی نکردهاست؛ اما فریاد گرسنگی کودکانش او را وادار ساختهاست تا به خاطر دریافت لقمه نانی، پشتِ دروازهی خانههای مردم برود و دست دراز کند .
او که تنها نانآور خانوادهی خود است؛ اکنون برای سیر کردن شکم آنان در خانههای مردم لباسشویی، قالینشویی و صفا کاری میکند. او میگوید: «روزانه با انجام کارهای شاقه ۲۰۰ تا ۳۰۰ افغانی درآمد دارم که فقط پول نان خشک را کفایت میکند؛ زیرا مواد خوراکی قیمت شدهاست.»
این زن، کشورهای ذیدخل در امور افغانستان را مخاطب قرار داده و میافزاید: «دنیا نباید در برابر این همه ظلم، بیعدالتی، محدودیتها و محرومیت زنان و دختران افغانستان که از تمامی حقوقشان محروم هستند، به صدور اعلامیه، بیانیه و برگزاری کنفرانسها اکتفا کند؛ بلکه دنیا در برابر زنان افغانستان مسؤول است و باید در چنین شرایط دشوار آنها را حمایت کند.»
تنخواه معلولان کاهش یافتهاست
شوهر معلول این پولیس پیشین زن میگوید که پس از سقوط نظام، تنخواه معلولان نیز کاهش یافتهاست. آنان در حکومت پیشین، ماهوار پنج هزار افغانی تنخواه داشتند؛ اما پس از تسلط دوبارهی طالبان بر افغانستان، تنخواه شان به ۳ هزار افغانی کاهش یافتهاست. از این پول ۲ هزار را برای کرایهی خانه و ۱۰۰۰ افغانی دیگر را برای پول برق میپردازد و پولی برای مصارف و سیر کردن شکم شان ندارد.
او که پسرش نیز پس از سقوط حکومت پیشین به مواد مخدر آغشته شدهاست، میگوید: «در چند اداره برای کار کردن رفتم؛ اما مرا بایومتریک کردند و شناسایی شدم که نظامی بودم و سپس با تحقیر بیرونم کردند.»
جامعهی جهانی باید موقفِ روشن در برابر زنان افغانستان اختیار کنند
مینا بلوچ، فعال حقوق زنان در نیمروز میگوید که پس از سقوط حکومت پیشین، زنان پولیس در وضعیت دشواری به سر میبرند؛ زیرا اکثریت آنان تنها نانآور خانوادهی خود بودند؛ بیسرپرست بودند و یا شوهران شان معتاد و معلولاند و با مزدی که از وظیفهی خود کسب مینمودند، شکم گرسنهی اطفال خود را سیر میکردند .
او اضافه کرد: «در نیمروز به تعداد ۵۴ پولیس زن و ۱۵۰ تن از کارکنان زن در تشکیل دولت و دهها تن در مکاتب خصوصی به صفت معلم، صنوف بالاتر تر از شش را تدریس میکردند که پس از سقوط نظام، همه خانه نشین شدهاند.»
این فعال حقوق زن که خودش نیز بیکار است، مدعی است که برخی از کارمندان دولت قبلی به گدایی روی آوردهاند یا کارهای شاق را انجام میدهند.
او از جامعهی جهانی میخواهد تا هر چه زودتر موقف روشن در قبال زنان افغانستان اختیار کنند و از طریق گفتوگو بر طالبان فشار وارد نمایند تا زنان را در تمام عرصهها سهم بدهند.
بلوچ با انتقاد از سیاست و عملکرد طالبان در قبال زنان افغانستان گفت: «محرومیت دختران از تعلیم و محرومیت زنان از کار، تحصیل و آزادیهای اجتماعی، نقص آشکار حقوق بشر است و از تمامی نهادهای مدافع حقوق بشر در جهان میخواهم تا در حمایت از زنان افغانستان موقف روشن اختیار کنند و اقدامات عملی را انجام دهند.»
به باور او، جهان باید به سکوتش پایان بدهد؛ زیرا ادامهی این وضعیت برای زنان افغانستان، فاجعهای را به بار میآورد که جُبران ناپذیر خواهد بود.