افغانستان

 دختری که پدرش او را به‌دلیل ناداری فروخت

رحمت‌الله، پدر فاطمه مجبور شد دختر یک و نیم ساله‌ی خود را به‌دلیل ناداری بفروشد؛ اما جوانان رضاکار با جمع‌آوری کمک، توانستند فاطمه را به‌ آغوش مادرش برگردانند.

پس از سقوط جمهوریت و بازگشت طالبان به‌قدرت در افغانستان، وضعیت اقتصادی کشور روندِ نزولی به‌خود گرفت و مردم با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه‌رو شدند.

درحالی که در یک‌سال گذشته، صدها میلیون دالر کمک جامعه‌ی جهانی به‌طالبان رسیده‌است؛ اما مردم در شهرهای گوناگون کشور، هم‌چنان با فقر دست و گریبان اند و گزارش‌هایی از فروش کودکان‌ توسط خانواده‌های نادار در رسانه‌ها منتشر می‌شود.

گزارش‌گر تلویزیون آمو، اخیرن با خانواده‌ای در ننگرهار دیدار کرده‌است که به‌دلیل فقر و تنگ‌دستی، دختر یک و نیم ساله‌ی خود را به مبلغ ۳۹ هزار افغانی فروخته‌اند.

فاطمه، دختر خُردسال این خانواده در حالی که هنوز درکی از زندگی نداشته و تلخ و شیرین روزگار را تجربه نکرده، از آغوش پُر مهر مادر جدا شده‌است.

رحمت الله، پدر فاطمه ۴۵ سال دارد و در ولسوالی بهسود ولایت ننگرهار زندگی می‌کند.

او می‌گوید که گرفتن این تصمیم برایش سخت بوده؛ اما بسیار مجبور شد تا به‌تعبیر خودش، “تکه‌ای از وجودش” را بفروشد.

رحمت الله درحالی که اشک می‌ریزد، می‌گوید: «من باید برای نجات فرزندان دیگرم، فاطمه را قربانی می‌کردم.»

او که به‌دلیل فشار اقتصادی و نبود کار با مشکلات زیادی چرخ زندگی خود و خانواده‌اش را می‌چرخاند، می‌گوید که «ما در ماه‌های گذشته با سختی زیادی زندگی کرده‌ایم و اگر من این کار را نمی‌کردم، شاید بسیاری از فرزندانم را به‌دلیل گرسنگی از دست می‌دادم.»

رحمت‌الله می افزاید: «من شش فرزند دارم که دو تای آن‌ها دختر و چهار تای آن‌ها پسر هستند. خودم بی‌کار هستم. ۵ روز بود که بچه‌ها گرسنه بودند، تنها راهی که داشتم این بود که دخترم را بفروشم. من به ادارات و مؤسسات خیریه مراجعه کردم؛ اما کسی به‌ما کمک نکرد.»

این باشنده‌ی ننگرهار تأکید کرد: «من به‌همه جا برای دریافت کمک رفتم؛ اما هیچ‌کس کمکم نکرد. وقتی کار به‌رسانه‌ها رسید، مؤسسات خیریه سعی کردند به‌نام من کمک کنند؛ اما این‌طور نشد.»

اقبالِ خوشِ رحمت‌الله

رحمت‌الله خوش‌شانس بود که چند جوان رضاکار، دخترش را از خانواده‌ای که خریده بودند، پس گرفتند و فاطمه را به آغوش مادرش سپردند.

امجد خوارین، یکی از اعضای این گروهِ جوانان داوطلب می‌گوید: «این کمک را از جوانانی که در خارج از کشور هستند، جمع‌آوری کردیم و فاطمه را به خانواده‌اش رساندیم.»

او ادامه داد: «وقتی خبر به‌من رسید، دوستانم را جمع کردم و در فیس‌‌بوک اعلام کردم، مردم به‌ما کمک کردند، فاطمه را خریدیم، مقداری پول نقد هم دادیم و بقیه پول نزد خودمان است و قصد داریم به او کمک کنیم و برایش سیستم کار برابر کنیم.»

در همین حال، فعالان مدنی می‌گویند که کمک‌های خارجی باید به‌گونه‌ی شفاف توزیع شود و به خانواده‌هایی برسد که با مشکلاتِ جدیِ اقتصادی دست و گریبان استند.

هارون هلال، استاد دانشگاه در این باره می‌گوید که برخی مؤسسات خیریه، به‌نام فقرا گرد آمده‌اند و بیش‌تر کمک‌ها را به این نام می‌خورند که این بی‌عدالتی است.

شاید این نه اولین و نه آخرین موردی باشد که پدری در افغانستان ناگزیر می‌شود که به‌دلیل ناداری فرزند خود را بفروشد.

پیش از این نیز در برخی از ولایت‌های کشور، حوادث مشابهی رخ داده بود که مردم دلیل اصلی این اقدام را ناداری می‌دانند.