دیدگاه شما سیاست

نقش روسیه در افغانستان در خلای حضور امریکا

دبیر شورای امنیت ملی روسیه در دیدار با عبدالکبیر، معاون پیشین ریاست وزیران طالبان در کابل در ماه قوس. عکس از آرشیف.

در آن زمان امریکا که متوجه این حالت بود به طور مستقیم و از راه کانال‌های شاه ایران، دولت سعودی و مصر خواست با تجدید روابط با کابل اقدام ورزد. این اقدامات در بین سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ روی دست گرفته شد. در نتیجه این اقدامات حکومت رئیس‌جمهور داوود خان نیز خواست با نزدیک شدن با غرب خود را از ساحه نفوذ شوروی برهاند اما از آن‌جایی که شوروی اوضاع را زیر نظر داشت، حزب مارکسیست لیننست متمایل ماسکو را که در سال ۱۹۶۵ تحت نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان تاسیس شده بود را تشویق به کودتا کرد تا این‌که این حزب موفق شد در ۲۸ اپریل ۱۹۷۸ کودتای خونینی را علیه نخستین جمهوریت افغانستان به پیروزی برساند و دولت جدیدی را به نام دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان تاسیس و بدین گونه یک بار دیگر زمینه نفوذ امریکا و غرب را ناکام سازد.

بعد از آن که اتحادشوروی خلاف همه موازین بین المللی و معاهدات دو جانبه حسن همجواری در دسمبر سال ۱۹۷۹ بر افغانستان تجاوز نمود غرب و در رأس آن ایالات متحده با نشان دادن عکس‌العمل تند به طور علنی اعلان داشت که در کنار مبارزین و مجاهدین ضد حکومت کابل و اشغالگران روسی قرار می گیرد.

این اقدامات حمایتی غرب، امریکا و کشورهای متحد عربی و اسلامی آن  از سال ۱۹۸۰ الی ۱۹۸۹ بطور بلاوقفه و سخاوتمندانه صورت گرفت که صرف کمک‌های نظامی و مالی امریکا طی این سال‌ها بالغ بر سه میلیارد دالر می‌شود.

در این دوران افغانستان به یکی از محراق‌های اصلی سیاست خارجی امریکا را تشکیل می‌داد.

بعد از آن که گورباچف رهبر شوروی اعلان داشت که قوای نظامی‌اش را از افغانستان خارج می‌کند و مذاکرات ژنیو که از سال ۱۹۸۲ به بعد در مورد خروج قوای شوروی و ختم جنگ در افغانستان به اشتراک حکومت کابل و پاکستان با حمایت شوروی و امریکا ادامه داشت منتج به امضای موافقتنامه ژنیو در سال ۱۹۸۹ شد و اتحاد شوروی قوایش را از افغانستان خارج نمود.

بار دیگر افغانستان از صفحه اصلی سیاست خارجی امریکا پاک شد و دیگر امریکایی‌ها به افغانستان احساس کردند نیازی به سرمایه گذاری در افغانستان مرفوع شده است.

دوران بعد از جنگ سرد

در بهار سال ۱۹۹۲ مجاهدین قدرت را از آخرین نماینده دولت متحد شوروی گرفتند و جنگ داخلی در افغانستان شد. این کشور که دیگر دارای یک حکومت مرکزی مقتدر نیز نبود، پناهگاه امن برای هزاران جنگجوی عرب افراطی که در سال‌های جهاد در کنار مجاهدین افغان جنگیده بودند، گردید. در این میان سازمان مقتدر افراطی القاعده که رهبری آن را اسامه بن لادن در دست داشت، درافغانستان دارای پایگاه‌هایی بود اما امریکایی‌ها به وضعیت افغانستان توجه نداشتند و این در حالی بود که دیگر اتحاد شوروی وجود نداشت و روسیه نیز دچار ده‌ها مشکل درونی خود بود. امریکایی‌ها در این مقطع نیز از فرصت به دست آمده بهره نبردند.

در خزان ۱۹۹۶ طالبان با تصرف کابل موفق به شکست حکومت مجاهدین شدند. با پیروزی طالبان به عنوان یک اداره‌ی غیرمسئول افراطی که در دشمنی غرب و روسیه قرار داشت، افغانستان به پناهنده جدی‌تر  برای گروه افراطی اسلامی از جمله القاعده مبدل شد. در این میان امریکایی‌ها بدین اداره که در حال مبدل شدن به یک تهدید جدی برای امنیت جهانی محسوب می‌شد توجه عمیق نکردند اما روس‌ها که طالبان را دشمن منافع شان می‌دانستند، به جبهه مقابل طالبان که زعامت آن را پرفیسور برهان‌الدین ربانی داشت و هنوز به نام دولت اسلامی افغانستان فعالیت داشت روابط تنگاتنگ امنیتی و تسلیحاتی داشتند. نمونه همکاری روس‌ها با جبهه مخالف طالبان فرود آوردن هواپیماهای حامل اسلحه که در مسیر انتقال به حکومت مجاهدین توسط طالبان در اگست ۱۹۹۵ بوده می‌تواند.

 در این میان امریکایی‌ها از طالبان خواستند که اسامه بن لادن را به خاطر حملات تروریستی که در سال ۱۹۹۸ بر سفارت خانه‌های امریکا در شرق افریقا توسط القاعده صورت گرفته بود برای محاکمه موصوف به آنان بسپارد. این در خواست با پاسخ منفی طالبان روبرو شد.

در نهایت امریکایی‌ها برای از بین بردن اسامه بر مراکز القاعده به تاریخ ۲۰ اگست ۱۹۹۸ در ولایت‌های خوست و ننگرهار با راکت‌های کروز حمله نمودند که در نهایت امر اسامه از این عملیات راکتی امریکا جان سالم بدر برد.

وقایع ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ در برابر امریکا که توسط القاعده صورت گرفت بار دیگر امریکایی‌ها را متوجه افغانستان ساخت و منتج به ایجاد ائتلاف جهانی ضد تروریزم علیه القاعده و طالبان شد و امریکایی‌ها با فرستادن هزاران سرباز توانستند حکومت طالبان را در ۱۳ نومبر ۲۰۰۱ ساقط کنند.

در این ائتلاف جهانی که علاوه بر کشورهای عضو ناتو ایالات متحده را همکاری نمودند تعداد کثیری از کشورهای جهان به‌شمول دولت‌های اسلامی در کنار امریکا قرار گرفتند. روسیه نیز که از جبهه مقاومت ضد طالبان در دوران حکومت اول طالبان حمایت می‌کرد و در حکومتی که بعد از موافقتنامه بن که منتج به تشکیل اداره جدید در افغانستان گردید حضور گسترده داشت نیز از حضور نظامی امریکا حمایت کرد.

امریکایی‌ها که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ حضور فعال سیاسی و نظامی در افغانستان داشتند خلاف تصور شان با یک مقاومتی که اساسا بین سال‌های ۲۰۰۷ و  ۲۰۰۸ آغاز شد و بعد از سال ۲۰۱۴ که امریکایی‌ها اعلام نمودند که قوای خود و شرکای خود از افغانستان خارج می‌شوند، عملیات طالبان تقریبا سراسری گردید. در این میان، امریکایی‌ها برای مذاکرات با طالبان در سال ۲۰۱۸ با همکاری دولت قطر دفتری را در دوحه باز نمودند که زمینه مذاکرات مستقیم بین طالبان و امریکایی‌ها را هموار کرد. این اقدام بالاخره در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ به موافقتنامه دوحه بین طالبان و ایالات متحده امریکا منتج  شد تا این که در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ آخرین گروه سربازان امریکایی از افغانستان خارج و هم زمان با آن دولت مورد حمایت امریکا در افغانستان سقوط و طالبان با تصرف سراسر افغانستان به قدرت دست یافتند.

در این میان، روس‌ها که متوجه دقیق  اوضاع افغانستان از نزدیک بودند و بعداز سال ۲۰۱۴ که امریکایی‌ها تصمیم به خروج از افغانستان را اتخاذ کردند در صدد تامین روابط با طالبان شدند. چنان‌که مسکو  در سال‌های ۲۰۱۹ و۲۰۲۱ میزبان مذاکرات بین دولت وقت افغانستان و طالبان بود. حتی برخی‌ها بر این باور اند که این روابط حتی از سال ۲۰۱۰ بین ماسکو و طالبان وجود داشته است.

هدف عمده این نوع ارتباطات که منافع روس‌ها را تامین می‌کرد که پسا خروج امریکایی‌ها و احیاناً به قدرت رسیدن طالبان زمینه نفوذ مجدد در خلای حضور امریکا را در افغانستان را داشته باشد.

و حالا:

پس از خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان در اگست ۲۰۲۱، در طی بیشتر از سه سال و اندی که دیگر امریکایی‌ها و متحدان شان در افغانستان حضور نظامی ودیپلوماتیک ندارند، روس‌ها با استفاده از این خلا موفق شده‌اند با استفاده از انزوای بین‌المللی طالبان که آن‌ها در صدد آن اند وارد میدان شده و با حضور سفارتش در کابل و فعال بودن نمایندگی سیاسی طالبان در مسکو به مواضع سیاسی، اقتصادی و امنیتی‌اش روز تا روز گسترش می‌دهد.

سوال اینجا است که طالبان و روس‌ها در خلای امریکایی‌ها در پی چه اهدافی هستند؟

طالبان

طالبان که در انزوای بین المللی به سر می‌برند، نیازمند تأمین روابط با روس‌ها اند که در این مورد به موفقیت‌هایی نیز نایل شده‌اند. از جمله سفارت افغانستان را روس‌ها در مسکو به طالبان سپرده‌اند و سفارت روسیه در سطح سفیر در کابل فعال است. از سوی دیگر، این اقدام روسیه در تعامل با طالبان سبب شده که کشورهای قزاقستان، قرغیزستان، ازبیکستان و ترکمنستان به اقدامات هم مانند دست بزنند.

طالبان برای همکاری اقتصادی با روس‌ها و کشور های آسیای مرکزی متمایل‌اند که در این امر نیز موفقیت‌هایی داشته‌‌اند و هیئت‌های طالبان در سطح وزیران آن‌ها به مسکو و کشورهای آسیای مرکزی  دعوت و با مقامات ذیصلاح آن کشورها به توافقات نیز نایل شده‌اند.

طالبان به حامیانی در مجامع بین المللی و سازمان‌های بین‌المللی ضرورت دارند که در این راستا نیز روس‌ها اقداماتی به سود طالبان انجام داده‌اند. از جمله موضع روسیه در شورای امنیت ملل متحد به نفع طالبان تعبیر شده می‌تواند.

فدراسیون روسیه

روس‌ها که در صدد نفوذ به طرف جنوب آسیا به‌ویژه مارکیت تجارتی آن حوزه هستند، این یک فرصت مناسب است که بعد از خروج امریکایی‌ها از افغانستان برای شان مساعد شده است.

نزدیکی روسیه با طالبان این فرصت را به روس‌ها مساعد می‌کند که تهدیدات امنیتی را که از ناحیه افراطیون اسلامی متوجه خود شان و متحدان شان در آسیای مرکزی را تا حد ممکن کاهش دهند.

روس‌ها علاقمند همکاری استخباراتی با طالبان در عرصه مبارزه با مواد مخدر، جرایم سازمان‌یافته و اعمال تروریستی است و از آن جایی‌که روس‌ها در صدد سرمایه‌گذاری در افغانستان اند، این یک فرصت مناسب برای آن‌ها تلقی شده می‌تواند.

نصرالله ستانکزی آگاه مسایل سیاسی و بین المللی و استاد پیشین دانشکده حقوق‌ و علوم‌ سیاسی در دانشگاه کابل است.

مسئولیت محتوای مقاله‌هایی‌ که‌ در بخش دیدگاه وب‌سایت آمو منتشر می‌شوند به‌ دوش نویسندگان‌ آن است.