روزمزد کاری در افغانستان، همیشه با نام مردان گره خوردهاست؛ اما به تازگی گروهی از زنان در شهر مزارشریف برای تأمین هزینههای زندگی شان، به روز مزدکاری روی آوردهاند. ناداری و بیکاری آنان را مجبور کردهاست تا در ازای گرفتن نزدیک به۵۰۰ افغانی، روزانه در شهرداری مزارشریف کار کنند .
شریفهی ۴۵ ساله که تنها نانآور خانوادهی ۱۱ نفری است، صبح زود از روستای قزلآباد که دورتر از شهر مزارشریف موقعیت دارد، خود را برای انجام کار به شهرداری مزارشریف میرساند تا کارفرما او را برای اجرای وظیفه در محل مربوط راهنمایی کند.
شریفه میگوید: «صبحها بعد از ادای نماز از خانه بیرون میشوم و خود را به اینجا میرسانم؛ هر چند طرف صبح هوا خیلی سرد است؛ اما هر قدر زودتر بیایم، زودتر کار خود را تمام میکنم.»
او درحالی که مشغول انجام کار و تمیز کردن جادهی اطراف روضهی مبارک است، میافزاید که شوهرش مریض است و سرپرستی خانوادهاش به دوش وی است. از چهرهی سرد و خنکزدهاش غمِ روزگار پُر از فقر و تنگ دستی را به خوبی میتوان حس کرد.
او درحالی که دستان یخ زدهی خود را با بخار دهانش گرم میکند، با چشمانی اشک آلود میگوید: «من قبلن در یکی از دفاتر به حیث آشپز کار میکردم. وقتی حکومت تغییر کرد، دفتر ما بسته شد و حالا که کار کردن در بیرون برای زنان منع است، این یگانه کاری است که تا هنوز مانع آن نشدهاند. روزانه ۴ ساعت کار میکنم و نزدیکِ ۵۰۰ افغانی مزد میگیرم.»
شریفه شش فرزند دارد و پسر کلانش ۱۳ ساله است و گاهی او را نیز با خود برای کمک میآورد .
یکی از استادان دانشگاه بلخ و فعال حقوق زن به این باور است که عمدهترین مشکل زنان در حال حاضر، نا امنی است.
این فعال حقوق زن اضافه میکند: «بیشترین زنانی که در حال حاضر در شهرداری کار میکنند، زنانی استند که از تحصیلات بالایی برخوردارند؛ ولی از روی ناچاری، روی به این کار آوردهاند. اگر برای زنان اجازه داده نشود تا دوباره به وظایف خود برگردند، بیکاری به اوج خود میرسد و فقر دامنگیر خانوادهها خواهد شد.»
صدیقه، زنی دیگر است که در شهرداری مزار شریف به حیث صفاکار کار میکند.
شوهر صدیقه در حکومت پیشین سرباز بوده و با آمدن طالبان به ایران فرار کرده و از زنده بودنش خبری نیست.
حالا او به هدف پیدا کردن نان برای فرزندانش، به این کار روی آوردهاست. او میگوید: «وقتی حکومت سقوط کرد، شوهرم از ترس اینکه مبادا طالبان وی را بکشند، به ایران فرار کرد؛ اما دیگر از او خبری نداریم که زنده است یا مرده. اکنون من و فرزندانم تنها ماندهایم.»
او و فرزندانش حالا با خانوادهی پدر شوهرش زندگی میکنند. صدیقه میافزاید: «آنها پیر هستند و من مجبور استم خرج زندگی آنها را نیز بپردازم.»
این زنان که تنها نانآور خانوادههای شان استند، از ادارهی سرپرست طالبان میخواهند تا به زنان زمینهی کار بهتر و مناسبتر را فراهم نماید و به آنان اجازه دهد تا در کنار مردان خانواده کار کنند.
با صدور فرمان طالبان و منع کار برای زنان در دفاتر، زنان کارگر در شهرداری شهر مزارشریف افراد معدودی هستند که توانستهاند در کنار کارگران مرد در شهرداری کار کنند و تا هنوز برای آنها کدام دستور منع کار از سوی گروه طالبان داده نشدهاست .