اخیراً پاکستان یکی از طراحان حمله اگست ۲۰۲۱ بر میدان هوایی بینالمللی کابل را به مراجع حراست قانون ایالات متحده امریکا سپرد. پاکستان بعد از دهه ۹۰ قرن گذشته میلادی همواره شعار مبارزه با هراسافکنی بینالمللی را سر داده و در این راستا برخی تعهدات بینالمللی و دوجانبه را با کشورهای مختلف، از جمله ایالات متحده امریکا، در پرنسیپ پذیرفته و خود را قربانی هراسافکنی نیز معرفی کرده است.
اما اگر به پیشینه روابط نیمقرن پاکستان با اسلامگرایی افراطی و هراسافکنی نگاهی انداخته شود، ظهور افراطیت خشن اسلامی و فعالیتهای هراسافکنانه و مخرب آن، سر از قلمرو پاکستان، با حمایت حکومتهای مختلف آن کشور، بهخصوص سازمانهای استخباراتی و اردوی آن، بیرون میکند.
تجربه نیمقرن اخیر پاکستان در این خصوص نشاندهنده آن است که این کشور با دو هدف در بهوجود آوردن و فعالیتهای گروههای هراسافکنانه فعالانه نقش داشته است:
۱. ایجاد و استفاده از گروههای تروریستی برای بیثباتسازی دشمنان منطقهای: پاکستان از این گروهها برای تحت فشار قرار دادن کشورهای همسایه، بهویژه افغانستان و هند، استفاده کرده و در راستای اهداف استراتژیک خود از آنها بهره برده است. این سیاست در طول نیمقرن گذشته بارها بیثباتی حکومتهای کابل را تسهیل کرده است، چراکه یکی از اهداف پاکستان وجود یک حکومت ضعیف در کابل بوده است؛ امری که بارها به اثبات رسیده است.
۲. دریافت کمکهای مالی و نظامی از کشورهای غربی و منطقهای: پاکستان با نمایش مبارزه با هراسافکنی، توانسته امکانات مالی، تسلیحاتی و لجستیکی از ایالات متحده، کشورهای عربی و حتی کشورهای منطقه، مانند ایران، دریافت کند. اکنون نیز، در ادامه همین سیاست سنتی، یکی از متهمان حمله به فرودگاه کابل را به امریکا تحویل داده است؛ اقدامی که برخی منابع آن را مبهم و مشکوک دانسته و مدعیاند که فرد بازداشتشده طراح حمله نبوده، بلکه یک عضو عادی داعش است. این اقدام درست زمانی رخ میدهد که دولت جدید امریکا به رهبری دونالد ترامپ هنوز سیاست روشنی درباره پاکستان اعلام نکرده است. پاکستان، با استفاده از این خلأ، تلاش دارد توجه دولت ترامپ را به خود جلب کند تا شاید بار دیگر به عنوان یک متحد استراتژیک امریکا در منطقه مطرح شده و مانند گذشته به کمکهای مالی و نظامی دست یابد.
واقعیت این است که پاکستان از دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به مرکزی برای پرورش و گسترش افراطگرایی و هراسافکنی جهانی تبدیل شده است. اگر به تاریخچه رشد هراسافکنی در چهار دهه اخیر نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که پاکستان خاستگاه و نقطه آغاز بسیاری از گروههای تروریستی بوده است.
به عنوان نمونه، یک تحقیق منتشرشده در یک مجله بریتانیایی در سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۴ خورشیدی) که در کتاب «د افغانستان پښلیک (۱۳۶۷-۱۳۷۵)» نیز به آن اشاره شده، نشان میدهد که هزاران نیروی افراطی از کشورهای مختلف در جنگ افغانستان آموزش دیده و سپس در سراسر جهان پراکنده شدهاند. بر اساس این گزارش، پنج هزار سعودی، سه هزار یمنی، دو هزار مصری، دو هزار و ۸۰۰ الجزایری، ۴۰۰ تونسی، ۳۷۰ عراقی، ۲۰۰ لیبیایی و دهها اردنی، همگی ابتدا با ویزه رسمی وارد پاکستان شده، در آنجا آموزش دیده و سپس به مناطق مختلف جهان از جمله شمال افریقا، عربستان سعودی، چین، کشمیر، فیلیپین، چچن، بوسنیا و تاجیکستان فرستاده شدهاند تا قیامهای بنیادگرایانه را رهبری کنند.
بر این اساس، تمامی گروههایی که امروزه تحت عنوان القاعده، داعش، بوکو حرام، الشباب، ابو سیاف و دیگر سازمانهای افراطگرا در آسیا، افریقا و خاورمیانه فعالیت میکنند، در واقع بقایای همان نیروهایی هستند که پاکستان با حمایت غرب و کشورهای منطقه در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی تربیت و تجهیز کرد.
تجربه پاکستان در ایجاد، سازماندهی و بهرهبرداری از گروههای افراطی غیرقابل انکار است. امروز نیز، دستکم ده گروه تروریستی کوچک و بزرگ همچنان تحت حمایت ارتش و سازمان استخبارات پاکستان قرار دارند، و این سیاست همچنان به عنوان ابزار جیوپولیتیکی پاکستان برای پیشبرد اهداف منطقهای آن کشور ادامه دارد.
با توجه به تاریخچه پاکستان در حمایت از گروههای افراطی و استفاده ابزاری از هراسافکنی، میتوان گفت که این کشور همواره از یک سیاست دوگانه در قبال هراسافکنی بهره برده است؛ از یک سو، به عنوان یک حامی پنهان گروههای هراسافکن، آنها را تجهیز و تقویت کرده و از سوی دیگر، با نمایش مبارزه با تروریزم، به دنبال کسب امتیازات مالی، نظامی و سیاسی از کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، بوده است.
سپردن یکی از متهمان حمله بر فرودگاه کابل به امریکا نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است؛ اقدامی که بیشتر به یک بازی تاکتیکی برای جلب توجه دولت جدید امریکا شباهت دارد تا یک اقدام واقعی در مبارزه با هراسافکنی. تجربه تاریخی نشان میدهد که پاکستان همواره از گروههای افراطی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف جیوپولیتیکی خود استفاده کرده است، و این روند تا زمانی که حمایتهای داخلی و بینالمللی از سیاستهای این کشور ادامه داشته باشد، تغییری نخواهد کرد.
نصرالله ستانکزی آگاه مسایل سیاسی و بین المللی و استاد پیشین دانشکده حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه کابل است.
مسئولیت محتوای مقالههایی که در بخش دیدگاه وبسایت آمو منتشر میشوند به دوش نویسندگان آن است.