فرهنگ و هنر

شاعر «ارغوان» و شعر افغانستان

هوشنگ ابتهاج شاعر نامدار ایرانی (1306-1401)

هوشنگ ابتهاج، شاعر معاصر ایرانی و سراینده شعر ارغوان در ۹۴ سالگی درگذشت. سایه از بیماری کلیوی رنج می‌برد و به تازگی از شفاخانه‌ای در آلمان به خانه‌اش در شهر کلن برگشته بود.

یلدا دختر آقای ابتهاج بامداد روز چهارشنبه با انتشار پستی در اینستاگرام، از سفر بی‌بازگشت پدرش خبرداد و نوشت: «سایه با هفت هزار سالگان پیوسته است».

امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه در ۶ حوت ۱۳۰۶ در شهر رشت در ولایت گیلان در شمال ایران متولد شد. او دوره ابتدایی را در زادگاهش رشت و دوره لیسه را در تهران خواند و نخستین دفتر شعرش نیز با نام  نغمه‌ها در همین‌ دوره به چاپ رسید.

در بخشی از زندگینامه سایه آمده است که او در زمان جوانی آدمی درس‌خوان نبود، اما شیفته مهارت‌آموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمه‌سازی به دیگر هنرها نیز علاقه‌مند بود.

خودش در این باره گفته است: «در همان هشت تا ده ‌سالگی برای غذا پختن حرص می‌زدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ می‌کردم. گلدوزی و دِسْمِه‌دوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.»

اما شعر آنجایی است که سایه در آن استعداد داشت و او به خوبی می‌دانست چطور شعری دلکش، موزون، روان و خوش ترکیب بسراید که رنگ اجتماعی آن مانا باشد.

سایه و افغانستان

مردم عام افغانستان شاید با نام هوشنگ ابتهاج آشنا نباشند، اما آهنگِ «امشب به قصه‌ی دل من گوش می‌کنی» را بارها از حنجره‌ی احمدظاهر شنیده‌اند و کمتر کسی در افغانستان پیدا می‌شود که آهنگ بشنود و این سروده‌ی زیبای سایه با صدای احمد ظاهر را نشنیده باشد.

شماری از نویسندگان افغانستان در گفتگو با تلویزیون آمو می‌گویند که موسیقی افغانستان در دهه‌ی ۵۰ خورشیدی ارتباط عجیبی با اشعار سایه پیدا کرده بود که قطعه «امشب به قصه‌ی دلِ من گوش  می‌کنی» و «در این سرای بی‌کسی» از جمله معروف‌ترین آن‌ها است.

جاوید فرهاد، شاعر و نویسنده با بیان این مطلب تاکید کرد «سایه پلی میان شعر کلاسیک و معاصر فارسی است که زبان شیوای او باعث شده تا پیروان زیادی در میان شاعران افغانستان داشته باشد».

او گفت: «سایه از پرطرفدارترین شاعران در میان نسل دیروز و امروز است که در سه دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ به عنوان تکانه‌ی نیرومندی در غزل امروز فارسی محسوب می‌شود که افغانستان نیز شامل آن است. بسیاری از شاعران ما مثل استاد رازق فانی، استاد غلام محمد نوید و شاعرانی مثل استاد واصف باختری که پس از دهه‌ی ۴۰ ظهور کردند، شما رگه‌هایی از زبان شاعرانه هوشنگ ابتهاج «سایه» را می‌بینید.»

«ما پرندگان زبان فارسی»

نجیب بارور نیز که در این اواخر برخی از سروده‌هایش بر سر ز بان‌هاست، می گوید در سال‌های پسین از نزدیک با آقای ابتهاج دیدار داشته است. بارور می گوید که سایه به شعر افغانستان مشتاق بوده و فراورده‌های فرهنگی ادبی معاصر افغانستان را می پسندید.

او در ادامه می‌گوید که سایه به شعر و شاعران افغانستان حس تعلق داشت: «پس از سقوط جمهوریت، هنگامی که من (نجیب بارور) به ایران پناهنده شدم، برنامه‌ی شعرخوانی ترتیب شده بود و ابتهاج از بستر بیماری با استفاده از اینستاگرام دخترش برنامه می شیند».

آقای بارور ادامه داد: «علایق دو سویه میان مردم افغانستان و سایه وجود داشت و وقتی که من در حضورشان شعر «پُل» را خواندم، خندید و گفت که مگر می‌شود به پرند‌گان و درختان این‌طرف و آن طرف «مرز» را تلقین کرد؟ ما پرندگان زبان فارسی هستیم.»

از هوشنگ ابتهاج، سیزده دفتر شعر به نام‌های، نخستین نغمه‌ها، سراب، سیاه مشق، شبگیر، زمین، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو، حافظ به سعی سایه، اشعار در قالب نو، بانگ نی و یادنامه به یادگار مانده است.

ارغوان یکی از سروده‌های اوست که طرفداران زیادی دارد و بسیار خوانده شده است، به همین دلیل منزل شخصی سایه در تهران در سال ۱۳۸۷ با نام «خانه‌ی ارغوان» به ثبت سازمان میراث فرهنگی ایران رسیده‌ است.

او که همیشه‌ در اشعار عاشقانه‌اش تقلا برای بودن داشته می‌گوید:

با من بی‌کسِ تنها شده، یارا تو بمان

همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان

سرانجام خود آهنگ رفتن در پیش می‌گیرد و می‌گوید:

منِ بی برگِ خزان دیده، دگر رفتنی‌ام

تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان