مهاجران غیرقانونی در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی با چی چالشها و تهدیدها روبهرو استند؟
از میان چهل تن از کسانیکه مسیر مهاجرتهای غیرقانونی را تجربه کردهاند، در پاسخ به این پرسش آمو، بیشترشان گفتهاند، گرسنهگی و تشنهگی یکی از چالشها بوده و تهدیدهای گونهگون جانی و خطر ناپدید شدن، ترس بزرگ آنان در این مسیر بوده است.
مسیرهای پیچیده و طولانی، احتمال بازداشت از سوی پولیس، گلولههای مرزبانان و برخی گروههای مسلح غیر مسوول، توهین و تحقیر همراه با لتوکوب و نبود پشتیبانی حقوقی و قانونی از مهاجران بدون اسناد، دیگر چالشهایی است، که مصاحبه شوندگان در پاسخ به پرسش آمو مطرح کردهاند.
شماری دیگری از کسانیکه دُشواریهای مهاجرتهای غیرقانونی را تجربه کردهاند، نیز از مردم میخواهند، بهگفتههای شبکههای قاچاق انسان اعتماد نکنند و به مسیر مهاجرتهای غیرقانونی نروند.
مسیر پر ماجرای مهاجرتهای غیرقانونی،شماری را ناگزیریهای چرخ زندگی به این مسیرهای پر خموپیچ میکشاند، برخی را هم تشویق و وعدههای بهدور از واقعیت، شبکههای قاچاق انسان.
اما سفری در دل چالشها و تهدیدها؛ آمو در ادامه این گزارش از ۴۰ تن که تجربه مهاجرتهای غیرقانونی را داشتهاند در مورد تهدیدها و چالشهای موجود در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی پرسیده است.
آمو در هشت ولایت، پروان، فاریاب، دایکندی، بامیان، جوزجان، پکتیا، فراه و قندوز این گفتگو را در چتر «یک پژوهش میدانی» انجام داده است.
بر بنیاد این پژوهش:
– از ۴۰ تن در هشت ولایت در مورد تهدیدها و چالشها در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی پرسیده شده است.
– پروان، فاریاب، دایکندی، بامیان، جوزجان، پکتیا، فراه و قندوز این هشت ولایت را شامل میشوند.
– پاسخدهندگان همه تجربه مهاجرتهای غیرقانونی را داشتهاند.
مصاحبه شوندگان پاسخهای چندگانه و متفاوت برای این دو پرسش ارایه کردهاند، اما نیمی از آنان تشنهگی و گرسنهگی را یکی از چالشها و مرگ و ناپدید شدن را تهدید جدی در این مسیر گفتهاند.
بربنیاد پاسخهای مصاحبه شوندگان،احتمال بازداشت از سوی پولیس، بیسرنوشتی و آوارگی، گلولههای مرزبانان و دیگر گروههای مسلح غیر مسوول، مسیرهای پیچیده و طولانی،برخورد خشونتآمیز، توهین و تحقیر، محرومیت از آموزش و تحصیل، و نبود فرصتهای پشتیبانی حقوقی و قانونی از مهاجران غیرقانونی، عبور از بیابانها، جنگلها و آبها چالشهای دیگر در این مسیر استند.
علتهای مهاجرتها:
– گرسنهگی و تشنهگی
– احتمال بازداشت از سوی پولیس
– بیسرنوشتی و آوارگی
– گلولههای مرزبانان و دیگر گروههای مسلح غیر مسوول
– مسیرهای پیچیده و طولانی
– برخورد خشونتآمیز، توهین و تحقیر
– نبود فرصتهای پشتیبانی حقوقی و قانونی از مهاجران غیرقانونی
از سویی هم مصاحبه شوندگان مرگ و ناپدید شدن را از تهدیدهای جدی گفتهاند، اما در ادامه، بیماریهای روانی، زیانهای مالی، برگشت اجباری، گلولهباری مرزبانان، زندان، آدمربایی، قاچاق اعضای بدن انسان، ممکن آزار و اذیت و جنسی و همچنان گروگانگیری را نیز بخشی از تهدیدها گفتهاند.
تهدیدهای این مهاجرتها:
– خطر مرگ
– ناپدید شدن
– بیماریهای روانی
– زیانهای مالی
– برگشت اجباری
– ممکن آزار جنسی
– زندان
– قاچاق اعضای بدن
– گلولهباری مرزبانان
– آدمربایی
در ادامه این گزارش، به گوشههای مختلف کشور دنبال کسانی رفتیم، که تجربه مسیرهای دُشوار مهاجرتهای غیرقانونی را دارند. اما به دلیلهای امنیتی، خواستهاند، که هویت و نام آنان پنهان بماند. بنا نامهای بهکار رفته در این گزارش نامهای مستعار استند.
در همین اواخر بهتازگی به خانه و کاشانهای برگشته که فقر اقتصادی ناگزیراش ساخته بود، تا ترک شان کند؛ اما با تجربه تلخ از مسیر پر خم و پیچ مهاجرتهای غیرقانونی، گفتههایش را خلاصه میکند و تاکید میکند که در مسیر مهاجرتهای غیرقانونی این جان انسان است که برای قاچاقبران ارزشی ندارد.
خیبر قربانی قاچاق انسان میگوید: «هشت روز را پیاده گشتیم، راهها خراب بود قاچاقبران افراد زیادی را در یک موتر انتقال میدهند، انسان پیش قاچاقبران ارزش نداشت، نان نبود، آب نبود، پیاده گردی زیاد کردیم.»
برخی هم تاکید دارند با گذاشتن هر قدم بیشتر، میزان چالشها و تهدیدها هم به همان پیمانه بیشتر میشود و افزایش مییابد.
بهزاد قربانی قاچاق انسان میگوید: «من با این تهدید مواجه شدم که از من پول بهزور گرفت، غذا نمی داد و بعضی خوابگاههای شان غذا می داد و بعضی خوابگاههای شان غذا نمیدادند، بعد در خود ایران در بلوچستان و زمانی به قاچاقبران ایران تسلیم کرده میشویم، آنها خیلی ظلم میکند آنها دشنام می دهد.»
برخی از برخورد خشونتبار قاچاقبران روایت میکنند، شماری هم از برخورد پولیس و مرزبانان.
قندآغا قربانی قاچاق انسان میگوید: «مسیر قاچاق نهایت خطرناک و هر لحظه با خطرمرگ مواجه شدن است. زمانیکه به مسیر قاچاقی میرویم، باید وصیت خود را به خانه کرد، چون هر لحظه احتمال مرگ وجود دارد. خودم ششبار از طریق راه قاچاقی به کشور ایران رفتم و چندین بار دوباره ردمرز شدم و همچنان یک بار توسط پولیس ایران گرفتار و بالای چشم من اسید پاش کردند که میزان بینایی آن کم شده است. زمانیکه مهاجرت غیرقانونی میکنیم در حقیقت با مرگ دست و بهگریبان استیم. در مسیر قاچاق انواع تهدیدها موجود اند که مهمترین آن؛ تهدیدهای مرگ میباشد.»
گوشه از سرگردانیهای مهاجرتی، دهها جوان، کودک و خانواده در امتداد بخشهای مرزی کشور.کولهبار مهاجرت و مسیر پیچیده. در انتظار ایجاد فرصت کار در کشور تا بتوانند، مسیرهای غیرقانونی مهاجرتی را کنار بگذارند.
مراد قربانی قاچاق انسان میگوید: «کارت که به اردوگاه مهاجرتی ابوشیر نشان دادیم گفتند این اهمیت ندارد برای ما و گفتند اگر یک مرتبه دیگر گرفتار شدی با خانوادهات رد مرز میکنیم، و الفاظ رکیک که مشهور است افغانیکثافت افغانی بیشعور از شهرهای بزرگ تا نقطه صفری برای ما گفته شده اینجا میخواهیم، زمینهای برای ما آماده کند تا ما بتوانیم در وطن کار کنیم ما نیاز به کشور ایران ترکیه و اروپا نداریم و کشور همه چیز دارد معدن دارد ولی حالا ما مجبور هستیم.»
تا اینجا روایتهای مطرح شده بهباور برخیها گوشه از دهها روایت ناگفته است.
آغا شیرین قربانی قاچاق انسان میگوید: «راه مشکلها زیاد است به هرجا بروید، لت میکنند، فحش میدهند، هر جای میبرند، میفروشند، پسر مردم افغانی را، پولیس بگیرد، هم آزار میدهد، ملیشهها هم بگیرد، آزار میدهد، وقتی پولیسها بازداشت میکند، لتوکوب میکند.»
بهباور شماری، تصادم موتر و انتقال بیش از دهتن در موترهای کوچک مسافرتی، یکی از چالشهای دیگر مهاجرتی در مسیر مهاجرتهای غیر قانونی است، که تهدید مرگ را چند برابر افزایش میدهد.
حمید قربانی قاچاق انسان میگوید: «ما رفتیم، در نیمروز، آنجا قاچاقبر را گپ زدیم، گفت که در راه هیچ گپی نیست دیگر ما را خیلی امید خوب داد که در راه راحت استید، ما که در مسیر راه رفتیم از این قاچاقبر به آن قاچاقبر تسلیم داده شدیم، چندین قاچاقبران تبدیل شدند، ما را میبرند در یکجایی می اندازد که هیچ جای انسان نیست. در راه مشکلهای زیادی است، تصادم موتر است، کشته شدن است، افگار شدن است، مردم ما غیرقانونی که میروند باز ظلم و ستم زیاد است. در داخل خاک ایران که شوید آنجا هم تهدید میشوید.»
شماری هم بهدلیل تجربه تلخ از مهاجرتهای غیرقانونی، برای دیگران توصیه میکنند، به این راه هرگز نروند.
ذکی قربانی قاچاق انسان میگوید: «جوانی ما میگذرد، از جوانی ما استفاده میکنند، و وقتی دیگر به کار شان نیایم، بعد به وطن میفرستند ما را، کوشش کنیم وطن را قبرستان خود نسازیم، من هیچ کسی را تشویق نمیکنم، به مهاجرت چون خیلی سختیها را دیدیم بیحد و اندازه مشکلها را دیدیم، به حدی که بغض میگیرد من را، حتا نفری را دیدم که دستاش به دستم بوده میگفت، یک قطره آب، میمیرم، دستاش از دستم رها شد، جان داد، دیگری را با شلیک مرمی کشتند، خلاصه بیرحمی زیاد شده است.»
کسانیکه هم با عبور از دشواریهای زیاد به مقصد میرسند، چالش ها و تهدیدهای تازه آنان را دنبال میکنند، بازداشت در مقصد از سوی پولیس یا هم نپرداختن تنخواه کار.
جمیل قربانی قاچاق انسان میگوید: «با ایرانیها کار میکردیم، وقتی یک ماه تمام میشد، حتا به ما پول نمیدادند، نمیتوانستیم به آنها چیزی بگوییم، چون ما غیرقانونی بودیم، اگر میگفتیم، پولیس را میخواستند، و ما را بازداشت می کردند، ایران چنین جایی نیست، پر از تهدید است، قاچاقبران بزرگ زیادی آنجا استند، حدود سه چهار ماه پیش در جادهای قدم میزدم و پولیس آمد و ما را ۷ روز زندانی کرد. افغانها روزهای بسیار سختی را در آنجا می گذرانند. آب نیست، نان نیست، لتوکوب است.»
با وجود این همه، چالشها و تهدیدها، اما چرخ فعالیت شبکههای قاچاق انسان همچنان بهگفته مردم بیرحمانه، میچرخد، افزون بر این بر بنیاد یافتههای یک پژوهش آمو، فقر و بی کاری آبی شده برای آسیاب قاچاقبران و مردم هم سرگردان در مسیر پر خطر مهاجرت های غیرقانونی.