بردیا
اگر طالبان در نشست دوحه شرکت میکردند، دستکم حضور آنها به معنای نمایندگی رسمی از طرف همه مردم و تمام جغرافیای افغانستان نبود.
افغانستان کنونی در حال حاضر در خلای کامل سیاسی و حقوقی قرار دارد و هیچ گروهی نمیتواند از این کشور نمایندگی کند. کسانی که طالبان را در قیاس با گذشته، سفیدنمایی میکنند، بدون هیچ تردیدی رفیق قافلهاند.
نشست دوحه که در راستای حل بحران موجود در افغانستان برگزار میشود، در گام نخست باید به دنبال «رهیافت سیاسی و حقوقی» برای پرکردن خلای موجود در سطح داخلی باشد. بدون این مهم، هرگونه تلاش در راستای تعامل طالبان با جهان، چیزی جز پاککردن صورت مسئله نیست.
در این نشست، نمایندگان ویژه کشورهای منطقه، همسایه و جهان بدون هیچ مصلحتی باید جانب مردم افغانستان را بگیرند و کاری نکنند که نشست دوحه در پایان روز به سود طالبان مصادره شود.
از سویی، هرگونه فشار خارجی در جهت ابقای حاکمیت تحمیلی طالبان زیر عنوان «تعامل»، به معنای بازی با سرنوشت مردم افغانستان و نادیدهگرفتن ارزشهای حقوقبشری است.
حالا که در اجندای این نشست، موضوع حقوق زنان به عنوان رکن بنیادین و غیر قابل معامله مد نظر گرفته شده است، پس جهان مکلف است از انجام تا فرجام این نشست، به تعهد خود در حمایت از زنان افغانستان وفادار بماند.
پُرواضح است که تنها راه بازگشت حقوق زنان در چارچوب قوانین بشری ممکن است نه در قالبهای حقوقی ایدیولوژیکی و تحمیلی.
از آنجاییکه آزادیهای فردی و اجتماعی برای دموکراسیهای جهان غایت به شمار میرود، پس هرگونه معامله با دشمنان آنها، لکه ننگی بر پیشانی دولتها، سازمانهای بینالمللی و مدافعان حقوق بشر خواهد بود. آنهاییکه چشمان خود را به روی کسانی که به خاطر حقوق اساسی خود در روز روشن تازیانه میخورند میبندند، متعلق به قرون وسطی هستند.
از طرفی جهان باید به این نکته توجه کند که نقض حاکمیت ملی، نقض قانون اساسی، نقض فرهنگ و تمدن، و از همه مهمتر نقض حقوق و آزادیهای فردی از سوی طالبان، به معنای نقض آشکار تمامی پروتوکلها، کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی است. در واقع هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد که ناقضان حقوق بشر بتوانند شرکای مطمئن و متعهدی برای دولتهای دموکراتیک و سازمانهای بینالمللی باشند. کسانیکه بدون درک چنین تناقض فاحشی، به دنبال حل مسئله افعانستان هستند، یا از سیاست چیزی نمیدانند و یا هم به ارزشهای جهانشمول بشری بیباور شدهاند.
و اینکه ظالمانه خواهد بود اگر فرهنگ واپسگرایانه طالبانی با کلیت فرهنگی، تمدنی و تاریخی مردم افغانستان همپوشانی شود و جهان با چنین تلقی و انتباهی بخواهد طالبان را نمادی از این کلیت معرفی کند.
همچنان در نشست دوحه باید پرده از دوگانهانگاری سایر گروههای تروریستی و طالبان برداشته شود. جهان نباید در دام چنین خطای راهبردی بیفتد.
هرگونه تلاش برای جداسازی طالبان از بدنه گروههای تروریستی، بزرگترین اشتباه سیاسی و امنیتی کشورهای منطقه، همسایه و جهان خواهد بود. اشتباهی خطرناک که جهان بابت آن تاوان سنگینی پرداخت خواهد کرد و باعث ریختن خون بیگناهان بیشتری در خیابانهای جهان (از کابل تا تهران، از اسلامآباد تا مسکو، از برلین تا لندن و از تاشکند تا پکن) خواهد شد.