شازیه ۱۶سال دارد و دانشآموز صنف نهم مکتب است. او هرچند ناشنواست؛ اما ناشنوایی را نقطهی ضعف نمیداند و برای رسیدن به آرزوهایش سخت کوشا است.
شازیه که حالا بربنیاد حکم طالبان از رفتن به مکتب منع شده، بسیار ناراحت است و آرزوهایش را ناتمام میپندارد. وی با اشارهی دست سخن میزند و خواهر بزرگش راضیه حرفهای او را برای ما بازگویی میکند.
راضیه علیزاده، خواهر بزرگتر شازیه میگوید که شازیه در زمان جمهوریت، ساعت یک پس از چاشت از مکتب برمیگشت و پس از صرف غذا، به کورس آموزشی رسامی میرفت و تا شام مشغول بود، شبها نیز مطالعه مینمود و هر شب برای فردایش برنامهریزی میکرد.
خانوادهی شازیه یک اتاق را برای او اختصاص دادهاند. در اتاق او کتابهای درسی و وسایل خیاطی به چشم میخورد.
راضیه میگوید که پس از رویکار آمدن دوبارهی طالبان و منع شدن او از رفتن به مکتب، شازیه خیلی متأثر شد و روان او به شدت آسیب دید.
او میافزاید: :«احساس میکردیم که شازیه از زندگی خسته شده؛ اما ما تلاش کردیم که او را روحیه بدهیم و وسایل خیاطی و دستدوزی را برایش فراهم کردیم تا او را تشویق کنیم؛ ولی باز هم میبینیم که ممنوعیت او از رفتن به مکتب، تأثیرِ زیادی بر وی گذاشتهاست.»
با آنکه همه اعضای خانوادهی شازیه توجه شان را به او معطوف کردهاند؛ اما از حال و احوال شازیه چنان برمیآید که مکتب نرفتن تأثیرِ بدی بر وی گذاشتهاست.
این دختر با استعداد در نقاشی چیرهدست است و آثار چشمنوازی در این زمینه خلق کردهاست.
خواهر شازیه با اشاره به استعداد خواهرش میگوید: «استعداد او در کُل خانواده بینظیر است و حمایت همهای ما را با خود دارد. در کنار درس و مطالعه، دستدوزی و خیاطی نیز بلد است و در خیلی از بخشها استعداد فوقالعاده و منحصر به فردی دارد و گاهی ما از دیدن این همه استعداد، شگفتزده میشویم.»
راضیه یک گوشی هوشمند دارد و در رخنما (فیسبوک)، اینستاگرام و توییتر حساب کاربری دارد و اخبار و تحولات روز افغانستان و جهان را دنبال میکند.
او با اشارهی دستانش میگوید که امیدوار است روزی بتواند دوباره به مکتب برود و تحصیل کند و فردی مفید برای خانواده و جامعه باشد.
با بسته شدن مکتبها به روی دختران، بسیاری از آنها همانند شازیه آرزوهای زیادی دارند که اکنون همه با خاک یکسان شدهاست. آنها حالا با آیندهای مبهم روبهرو بوده و چشم به راه روزهای پیشِ رو هستند.