انتخابات ۲۰۲۴ ایالات متحده امریکا به عنوان رویدادی سرنوشتساز نه تنها برای خود امریکا، بلکه برای جامعه بینالمللی نیز دارای اهمیت شایان توجه است. ایالات متحده به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی، اقتصادی و سیاسی جهان، نقش محوری در شکلدهی به سیاستهای جهانی در حوزههایی چون اقتصاد بینالمللی، صلح و امنیت، حقوق بشر، دموکراسی، مهاجرت و مدیریت آن ایفا میکند.
این انتخابات، در سایه مسائل پیچیده و حساس جهانی، از جمله موضوع افغانستان، به یکی از بحثبرانگیزترین انتخابات تبدیل شده است. افغانستان به دلیل ارتباط مستقیم با سیاستهای امنیتی و استراتژیک امریکا در منطقه، به یکی از محورهای اصلی مباحث و اختلافات میان نامزدن ریاستجمهوری تبدیل شده است. هر یک از نامزدها با رویکردی انتقادی و با تمرکز بر موضوعاتی چون توافق صلح دوحه، نحوه خروج نیروهای امریکایی و چگونگی پیشبرد مذاکرات دوحه، رقیب خود را به چالش کشیدهاست.
دونالد ترمپ، یکی از نامزدها، نحوه خروج نیروها از افغانستان را «شرمآور و تحقیرآمیز» دانسته و تخلیه پایگاه هوایی بگرام را تصمیمی غیرمنطقی و مخالف منافع ملی ایالات متحده خوانده است. در مقابل، کامالا هریس، به شدت از دعوت ملا برادر، معاون اقتصادی رئیسالوزرای اداره طالبان، به کمپ دیوید انتقاد کرده و کمپ دیوید را مکانی با ارزش معنوی برای مردم امریکا توصیف کرده است، و گفته که برنامه ترامپ برای دعوت از رهبر یک گروه تروریستی به این مکان ناپسند بوده است. این اختلافات به خوبی نشان میدهند که افغانستان در این انتخابات به یکی از موضوعات استراتژیک تبدیل شده و نتایج آن میتواند تاثیرات قابلتوجهی بر سیاستهای آینده امریکا و نیز وضعیت افغانستان داشته باشد.
حکومت جدید ایالات متحده امریکا میتواند تأثیرات متعددی بر افغانستان و نظم حاکم داشته باشد. اما در این مقاله تحلیلی صرف به بررسی مشروعیت بینالمللی طالبان، کمک های بشر دوستانه، فشارهای سیاسی و اقتصادی، تشکیل حکومت با قاعده وسیع و نگرانی از فعالیت های گروههای تروریستی پرداخته شده است.
۱. مشروعیت بینالمللی: رویکرد دولت آینده امریکا در تعامل یا عدم تعامل با طالبان میتواند بر مشروعیت بینالمللی این گروه تأثیرگذار باشد. در صورت تعامل، ممکن است طالبان به رسمیت شناخته شوند؛ در غیر این صورت، ممکن است با انزوای بینالمللی مواجه شوند. با این حال، احتمال قوی آن است که دولت آینده امریکا از تعامل با طالبان خودداری کند، زیرا طالبان به تعهدات خود در توافقنامه صلح دوحه (توافقنامه دوجانبه امریکا و طالبان در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰) پایبند نبوده و روابط خود را با گروههای تندرو مانند القاعده قطع نکردهاند. همچنین، طالبان حقوق اساسی و آزادیهای مدنی مردم افغانستان، بهویژه حقوق زنان را نادیده گرفته و آنها را از صحنه اجتماعی حذف کردهاند. افزون بر این، برخی از سیاستمداران امریکا همچنان طالبان را به عنوان یک گروه تروریستی میشناسند؛ از جمله، کامالا هریس در اولین مناظره خود طالبان را یک گروه تروریستی خطاب کرد و نیکی هیلی، از اعضای برجسته حزب جمهوریخواه، گفته است که اکنون افغانستان تحت کنترول تروریستها است. بنابراین، عدم تعامل با طالبان گزینهای محتمل به نظر میرسد.
۲. کمکهای بشردوستانه: کمکهای بشردوستانه ایالات متحده به افغانستان پس از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ ممکن است تحت تأثیر سیاستهای رئیسجمهور منتخب قرار گیرد. ایالات متحده از زمان تسلط طالبان در اگست ۲۰۲۱، بزرگترین ارائهدهنده کمکهای بشردوستانه به افغانستان بوده و از آن زمان بیش از دو میلیارد دلار به مردم افغانستان کمک کرده است. برخی نامزدها، مانند جیم مارتر از حزب جمهوریخواه، اعلام کردهاند که از ارائه کمک به افغانستان تحت حاکمیت طالبان حمایت نمیکنند. بنابراین، ادامه یا قطع کمکهای بشردوستانه ایالات متحده به افغانستان به سیاستهای دولت جدید و رویکرد آن نسبت به افغانستان و طالبان بستگی خواهد داشت. به باور نویسنده، دولت جدید احتمالاً کمکهای بشردوستانه خود را کاهش داده یا شرایط جدیدی برای ادامه آن وضع خواهد کرد. کاهش یا محدودیت کمکها میتواند بحران انسانی جاری در افغانستان را تشدید کند، زیرا میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. در مقابل، رویکرد مشروط میتواند طالبان را تحت فشار قرار دهد تا سیاستهای خود را تغییر داده و از تشدید بحران جلوگیری کنند.
۳. فشارهای اقتصادی و سیاسی: دولت آینده امریکا ممکن است با اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی طالبان را تحت فشار قرار دهد تا به تعهدات بینالمللی خود پایبند بمانند. افغانستان به عنوان یک دولت عضو سازمان ملل متحد، مسئولیت حقوقی و اخلاقی در قبال کنوانسیونهای بینالمللی حقوق بشر دارد، اما طالبان به عنوان حاکمیت فعلی افغانستان، بسیاری از این کنوانسیونها، بهویژه کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق اقتصادی و اجتماعی، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق کودک را نقض کردهاند. بنابراین، رئیسجمهور منتخب امریکا احتمالاً طالبان را تحت فشار قرار خواهد داد تا به تعهدات حقوق بینالملل احترام بگذارند. دولت جدید امریکا ممکن است داراییهای مسدود شده افغانستان را حفظ کرده و تحریمهای سختگیرانهتری را برای منزویتر کردن اقتصادی طالبان اعمال کند.
۴. فشار برای تشکیل حکومت فراگیر: در حال حاضر، نظام طالبان به دلیل ساختار تقریبا تکگروهی و تکقومی خود آسیبپذیر است. امریکا همواره از تشکیل حکومت با قاعده وسیع در افغانستان حمایت کرده است. براین اساس، امریکا ممکن است فشارهای سیاسی خود را بر طالبان برای تشکیل یک حکومت فراگیر افزایش دهد. حکومتی که نماینده تمامی اقشار جامعه، از جمله زنان، جامعه مدنی، اقلیتهای مذهبی، قومی و زبانی و گروههای مختلف سیاسی باشد، میتواند از شروط اصلی برای شناسایی و ادامه کمکها باشد. اهرم سیاسی امریکا میتواند با استفاده از ترکیبی از تحریمها، کمکهای اقتصادی و تعامل دیپلماتیک، اصلاحات سیاسی را تشویق کند که شامل حمایت از حقوق اقلیتها، افزایش نمایندگی زنان و تقسیم قدرت با گروههای غیرطالبان خواهد بود.
۵. نگرانیهای ضدتروریزم و امنیتی: فعالیتهای گروههای تروریستی در افغانستان یکی از نگرانیهای بزرگ ایالات متحده است. بنابراین، سیاست امریکا در جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پایگاهی برای تروریزم علیه امریکا یا متحدانش تمرکز خواهد داشت. دولت جدید احتمالاً با همکاری متحدان منطقهای و تقویت عملیات ضدتروریستی هوایی، تهدیدهای ناشی از گروههای تروریستی و افراطگرا را کنترول خواهد کرد. افزون بر آن، با توجه به عدم حضور نظامی امریکا در افغانستان، دولت جدید ممکن است فعالیتهای اطلاعاتی خود در منطقه را تقویت کند. همکاری با کشورهای همسایه میتواند به نظارت بر فعالیتهای طالبان و دیگر گروههای شبهنظامی کمک کند.
به طور خلاصه، انتخابات ۲۰۲۴ امریکا و تاسیس حکومت جدید احتمالاً از طریق تغییرات در شناسایی بینالمللی، سیاستهای کمکهای بشردوستانه، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی برای تشکیل حکومت فراگیر بر طالبان تأثیرگذار خواهد بود. هر رویکردی که دولت جدید امریکا اتخاذ کند، پیامدهای قابلتوجهی برای ثبات و حاکمیت آینده افغانستان خواهد داشت.
تواب دانش استاد و پژوهشگر مدعو در دانشکده حقوق دانشگاه کارنل- ایالات متحده امریکا است.
مسئولیت محتوای مقالههایی که در بخش دیدگاه وبسایت آمو منتشر میشوند به دوش نویسندگان آن است.