دیدگاه شما

سه سال در قید اسارت: چالش‌های زنان در افغانستان زیر اداره‌ طالبان

پس از دو دهه تلاش‌های مداوم برای تحقق تساوی جنسیتی و ارتقای حقوق زنان و برجسته‌سازی نقش آنان در حکومت‌داری و تصمیم‌گیری در افغانستان، به قدرت رسیدن دوباره طالبان در اگست ۲۰۲۱ این پیشرفت‌ها را به شدت به عقب راند. طالبان که سابقه طولانی در نقض حقوق بشر و سرکوب زنان دارند، با بازگشت به قدرت نشان دادند که نگرش و سیاست‌های شان نسبت به زنان همانند گذشته است وتغییری نکرده است. آن‌ها با اعمال محدودیت‌های شدید و سرکوب‌گرایانه، تمام آزادی‌های اجتماعی و حقوق انسانی زنان را نقض کرده و با رویکرد محدود کننده، زنان را به انزوای کامل کشانیده و از سطوح مختلف تصمیم‌گیری‌های کلان جامعه حذف کرده‌اند.

در این مدت، طالبان با تشدید سیاست‌های سربکوبگرایانه خود، زنان را به طور بی‌سابقه‌ای از حقوق اساسی انسانی و اجتماعی شان محروم کرده و محدودیت‌های سنگینی را بر آنها تحمیل کرده‌اند. این گروه با حذف زنان از عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و اعمال ممنوعیت‌های شدید در زمینه‌های آموزش، کار، تحصیل و مشارکت عمومی، به وضوح نیت خود را برای به حاشیه کشانیدن زنان و نادیده گرفتن حقوق آن‌ها اثبات کرده است. این رویکرد باعث شده که زنان زندگی توام با بحران را تجربه کنند و اکنون نیز این بحران ها به طور مستمر در حال تشدید است. 

سیاستِ سخت‌گیرانه طالبان در برابر زنان

محدودیت‌های سختگیرانه و سیاست‌های زن‌ستیزانه طالبان، به طور مستقیم بر زندگی روزمره زنان و دختران در افغانستان سایه افگنده و بقای سیاسی-اجتماعی آن‌ها را تهدید می‌کند.

به باور طالبان، زنان متاع جنسی مردان تلقی می‌شوند و موظف‌ اند در چهارچوب خانه بمانند، کودک به دنیا بیاورند و خدمت‌کار شبانه‌روزی مردان خانواده باشند. گروه حاکم با ایده‌ی مرد محور و تبعیض‌آمیز خود، زنان را به صورت کامل از عرصه‌های سیاست، اقتصاد و اجتماع عقب رانده و محدود به خانه کرده است. رهبر طالبان با صدور فرمان‌های پی‌درپی، این قشر را حتی از دسترسی به آموزش، تحصیل، اشتغال، خدمات زیبایی-بهداشتی نیز محروم کرده است. علاوه بر این، زنان و دختران از رفتن به باشگاه‌های ورزشی، مکان‌های تفریحی و سفر بدون محرم نیز منع شده‌اند.

هرچند زنان و دختران در سه سال گذشته با پذیرش قربانی‌های وافر در برابر نگاه استبدادانه‌ی طالبان ایستاده‌گی کرده‌اند اما مبارزات مدنی آنان پیوسته با خشونت و بدرفتاری پاسخ داده شده است.

بازداشت، شکنجه، بد رفتاری در زندان‌ها و تجاوز، سوء استفاده جنسی، قتل‌های سازمان‌یافته و پرونده‌سازی‌های فراقانونی، شلاق خوردن در برابر دید مردم، آسیب‌های روانی و جسمی، محرومیت‌های اجتماعی و انزوای سیاسی از مواردی اند که زنان و دختران به عنوان‌ها و بهانه‌های مختلف آن را در سه سال گذشته  تجربه کرده‌اند.

طبق آمارهای منتشر شده از سوی دادگاه طالبان، در سه سال گذشته بیش از یک‌صد وشش زن به علت آنچه از دید طالبان خلاف ورزی خوانده شده است، شلاق زده شده‌اند. همین‌گونه شماری از دختران نیز پس از بازداشت مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند و تعدادی نیز به قتل رسیده‌اند.

از نظر جامعه شناختی موانع و محدودیت‌هایی که زنان در دوره طالبان تجربه می‌کنند، پیامدهای گسترده و عمیقی برزندگی فردی و اجتماعی آنان دارد.

۱. تشدید وابستگی اقتصادی و اجتماعی: با محدودیت در دسترسی به تحصیل و اشتغال، زنان بیشتر به خانواده و به‌ویژه به مردان خانواده وابسته می‌شوند. این وابستگی اقتصادی می‌تواند به تقویت ساختارهای مردسالارانه در جامعه منجر شود و قدرت تصمیم‌گیری زنان را در دراز مدت کاهش دهد.

۲‌. افزایش آسیب‌پذیری در برابر خشونت: زنان در شرایطی که از حمایت‌های قانونی و اجتماعی برخوردار نیستند، بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی و اجتماعی قرار می‌گیرند. این وضعیت می‌تواند به افزایش موارد سوءاستفاده و خشونت‌های جسمی و روانی منجر شود.

۳.‌ کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی: محدودیت‌های شدید بر زندگی اجتماعی و سیاسی زنان، حضور و مشارکت آن‌ها را در عرصه‌های عمومی کاهش می‌دهد. این مسئله به تضعیف صدای زنان و کاهش نقش آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های جمعی و سیاست‌گذاری‌ها می‌انجامد.

۴. افت کیفیت زندگی و سلامت روانی: احساس بی‌پناهی، ترس و عدم امنیت روانی ناشی از محدودیت‌ها و خشونت‌ها می‌تواند به بروز اختلالات روانی مانند افسرده‌گی و اضطراب منجر شود. این مشکلات بر کیفیت زندگی زنان و توانایی آن‌ها برای مدیریت چالش‌های روزمره تأثیر منفی دارد.

۵. تداوم نابرابری‌های جنسیتی: این موانع به حفظ و تداوم ساختارهای نابرابر جنسیتی در جامعه کمک می‌کند و فرصت‌های زنان را برای پیشرفت و برابری کاهش می‌دهد. این وضعیت می‌تواند به تثبیت نقش‌های جنسیتی سنتی و تقویت نابرابری‌های موجود منجر شود.

۶. ازدواج های اجباری: در شرایطی که طالبان زنان دختران را محدود کرده‌اند، زنان و دختران بیشتر تحت فشار تصمیم خانواده برای ازدواج اجباری و زود به هنگام قرار می گیرند و استقلال و حقوق فردی آنها به شدت محدود می‌شود.

۷. افزایش افکار خودکشی: محدودیت‌ها و محرومیت‌های شدید در زمینه‌های شغلی و آموزشی نقش‌های اجتماعی زنان را به شدت تضعیف کرده و موجب کاهش اعتماد به نفس و احساس بی‌ارزشی در زنان می‌شود. از طرف دیگر، خشونت‌های خانوادگی که در این دوره شیوع بیشتری یافته، به عنوان عامل تشدید کننده، سلامت روانی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و احساس عدم امنیت و آسیب پذیری را افزایش داده است. علاوه بر این، دسترسی نداشتن به خدمات بهداشت روانی و حمایتی، منجر به افزایش افکار خودکشی در میان زنان و دختران در افغانستان می‌شود.

به‌طور کلی، این پیامدها نشان‌دهنده تأثیرات منفی و گسترده محدودیت‌های اعمال شده در برابر زنان و لزوم توجه به حقوق و نیازهای آن‌ها در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های اجتماعی در افغانستان است. آنچه عملا در سه سال گذشته جنبه اجرایی نداشته است.

با توجه به وضعیت رقت‌بار اجتماعی و بشری زنان و دختران در افغانستان زیر اداره‌ طالبان، نیاز است تا چند راه‌کار عملی و مبنتی بر نتیجه روی دست گرفته شود.

– فشار بین المللی و دیپلماتیک: موثرترین ابزار برای تغییر وضعیت موجود فشارهای بین المللی بر طالبان است. این فشارها می‌تواند شامل تحریمِ‌ها، تهدیدها، قطع روابط دیپلوماتیک، فشارهای دیپلوماتیک و قطع کمک‌های مالی به طالبان باشد.

– حمایت معنادار از گروه‌ها و اقشار سیاسی-مدنی افغانستان از سوی مجامع بین المللی و به ویژه سازمان ملل متحد در نشست‌ها و گفتمان‌های بین المللی.

– پشتیبانی شورای امنیت و کشورهای اثرگذار در معادلات افغانستان از موقف نهادهای حقوق بشری در رابطه به وضعیت حاکم در افغانستان.

– پشتیبانی از سازمان‌های حقوق بشری و نهادهای غیردولتی: تقویت و حمایت از سازمان‌های غیر دولتی و نهادهای حقوق بشری که در زمینه حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

– پشتبانی از آموزش، تحصیل و توانمندسازی زنان و دختران در قالب گفتمان‌های بین المللی و ارائه‌ی راهکارهای عملی برای بیرون شدن از وضعیت حاکم.

– انجام تحقیقات علمی و جمع‌آوری داده‌های دقیق درباره تأثیرات محدودیت‌ها و خشونت‌ها بر زنان و جامعه به منظور تدوین راهکارهای نتیجه بخش.

در نهایت؛ وضعیت حاکم در افغانستان بیش‌ترین قربانی را از زنان و دختران گرفته است و ادامه‌ی این روند در دراز مدت آسیب‌های بنیادین را بر بافت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور وارد می‌کند. نیاز می‌رود که جهان در برابر وضعیت کنونی خاموش نباشد و نگذارد که یک قشر و چند نسل در افغانستان قربانی معاملات سیاسی و افکارِ پوسیده‌ی طالبانی شود.

وحیده رحمتی پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و استاد پیشین دانشگاه است.

مسئولیت محتوای مقاله‌هایی‌ که‌ در بخش دیدگاه وب‌سایت آمو منتشر می‌شوند به‌ دوش نویسندگان‌ آن است.