یکی از مدافعان حق آموزش میگوید که طالبان او را به اتهام دادخواهی برای حق آموزش دختران بازداشت کردند و او را در برابر انظار عمومی و خانوادهاش ۵۲ ضربه شلاق زدند و بیست روز هم زندانی ساختند.
او که متخلص با نام مستعار (مریم) است، میگوید که طالبان برای او و خانوادهاش اخطار دادهاند تا در برابر سیاستهای آنان ایستادگی نکند.
مریم که بدنش سیاه و کبود گشته است، در مورد شکنجه طالبان به آمو چنین میگوید: «در مقابل فامیل و در مقابل مردمانی که آن جا به محکمه آمده بودند؛ همه شان را گرد آوردند و در حضور آنان ۵۲ شلاق از سوی مردانی بر من زده شد که خود آنان فعلا گپ از این میزنند که زن بدون چادر بیرون نشود؛ اما نمیفهمم که چهگونه خود اینان با کمال جرأت ایستاد میشوند و یک زن نا محرم را با دست خود شلاق میزنند».
در حالیکه مریم از شدت درد شلاق به خود میپیچد، طالبان دوباره او را به زندان میاندازند.
مریم به گزارشگر آمو گفت: « شب دیگر نیز من را در محبس نگهداشتند و متاسفانه که پس از مشکلات زیاد توانستم که از آنجا بیرون شوم و وقتی که بیرون هم شدم حتا به فامیلم اخطار دادهشد و برای خودم اخطار دادهشد و حتا به آسانی نمیتوانم که بیرون بروم».
این نیز یکی دیگر از زنانی است که میگوید از بهر اعتراضهایش، طالبان او را به زندان انداختند. او هماکنون با خانوادهاش به پاکستان پناه برده است.
فرزانه رضایی از مدافعان حقوق زن است که داستان تلخ خود را چنین روایت میکند: «از روزِ که گرفتار شدم، هیچ شبِ را خواب آرام ندارم، چند ساعتی را هم که میخوابم از طرف صبح میباشد.
از سکوت شب میترسم؛ هربار که چشمانم را میبندم حس میکنم با شلاق سلاخی میشوم، با سیلی به رویم میزنند، با لگد به کمرم کوبیده میشود. صحنههای شلیککردن مرمی از سوی طالبان، جنازههای مقابل چشمانم این صحنههای وحشتناک خواب را از من گرفته است».
وی هنوز هم میگرید و روزگاری را به یاد میآورد که در زندان طالبان همه آروزهایش در حال نابودی بودند.
پس از افزایش روند بازداشتهای زنان معترض از سوی طالبان، دیده شده است که در این اواخر، بیشتر اعتراضها در مکانهای سرپوشیده انجام میشود.