تنها چند ساعت به پایان مهلت تعیینشده از سوی پاکستان برای اخراج مهاجران بدونمدرک باقی مانده است.
وزیر داخله حکومت موقت پاکستان هشدار میدهد که اگر پیش از این مهلت، مهاجرانِ بدونمدرک، پاکستان را ترک نکنند، به زور از این کشور اخراج خواهند شد.
مهاجران افغانستان در پاکستان، این روزها شرایط سختی دارند. آنها مجبور هستند این کشور را ترک کنند. برخی از مهاجران افغانستان میگویند که حتا پول کرایه راه را ندارند و از حکومت پاکستان میخواهند که مهلت تعیینشده را لغو کند و آنان را در زمستان آواره نسازد.
عزیزالله، مسئول شرکت ترانسپورتی انصاف میگوید: «بسیاری از این افراد (مهاجران) پول ندارند. آنها میگویند وقتی به کابل برسند، به رانندگان پول میدهند. بعضی هم میگویند که پولی ندارند و شاید در ماههای بعد پول کرایه را بیاورند. من به آنان گفتم که مشکلی نیست».
نعیمالله یکی دیگر از کسانی است که میگوید پول کرایه موتر را ندارد و اگر به افغانستان برود، خانهای هم ندارد و در این هوای سرد ناگزیر خواهد بود در خیمه زندگی کند.
این مهاجر افغانستان که حالا باید پاکستان را ترک کند، میافزاید: «اگر بتوانیم کرایه را ترتیب دهیم، ظرف پنج تا شش روز حرکت خواهیم کرد. در منطقه ما، آنجا زمستان است و ششماه آنجا آنقدر سرد است که تحمل نمی شود. ما در آنجا خانه هم نداریم و زمستان در خیمه زندگیکردن ناممکن است».
مهاجران افغانستان در پاکستان، این روزها زندگی سخت و پر از ترسی را تجربه میکنند.
مجیده یکی دیگر از آنها است. او میگوید که بیمار است و شوهرش حتا از ترس اینکه به چنگ پولیس پاکستان نیفتد؛ نمیتواند داروهایش را خریداری کند.
این زن میگوید: «شوهرم خیلی ترسیده است. چند روز پیش بیمار شدم. دارو در بازار نزدیک خانه ما پیدا نشد. شوهرم نتوانست که برود از داروخانه برایم دارو بخرد. چون ترس این وجود دارد که اگر او را پولیس بازداشت کند، چه خواهیم کرد؟ من تا هنوز هیچ دارویی ندارم».
سمر عباس، هماهنگکننده شبکه مدافعان حقوق بشر در کراچی نیز میگوید: «در اردوگاههای شهروندان افغانستان در کراچی، هرج و مرج وجود دارد و مردم خانههایشان را ترک نمیکنند. کودکان به مکتب نمیروند، دانشجویان به دانشگاه نمیروند، جوانان به کار نمیروند، مردم به کسب و کارشان نمیروند؛ زیرا میترسند که یا بازداشت شوند و یا هم پولیس از آنان رشوه هنگفتی بگیرد».
فرصت اندکی از مهلت پاکستان به مهاجران غیرقانونی افغانستان که در این کشور زندگی میکنند مانده است. آنها ناگزیر هستند به سوی مقصدی ناروشن و آیندهای مبهم، برای خود و خانوادههایشان سفر کنند.