در حالی که نهادهای داخلی و خارجی و برخی از کشورها از کمک به آسیب دیدگان زمینلرزه هرات اطمینان دادهاند، اما در ولسوالی زندهجان هنوز هم کسانی هستند که در نبود خیمه در فضای باز، بر سر ویرانهها شب و روزشان را سپری میکنند.
شماری از خانوادهها در روستای نایب رفیع ولسوالی زندهجان هرات، میگویند که اگر برای مردم این روستا کمکهای بسنده نرسد، آنها با مشکلات فراوانی روبهرو خواهند شد.
در روستای نایب رفیع، ولسوالی زنده جان هرات مردم در کنار آوار خانههایشان -با اندک چیزهایی که درون آوار بیرون کشیدهاند- روزها و شبها را سپری میکنند.
احمد، توانسته که همسر و دخترش را از زیر آوار خانهاش زنده بیرون کند.
این باشنده ولسوالی زندهجان میگوید: «همه اعضای خانوادهام زیر آوار بودند. من فقط توانستم همسر و یک دخترم را زنده از زیر آوار بیرون بیاورم، اما دو دختر دیگرم فوت کرده بودند».
در همسایگی احمد، مکتب دخترانهای بود که کاملا ویران شده است و کودکانی که برای درسخواندن آمده بودند با هزاران آرزو برای همیشه زیر خاک شدند.
حالا زندگی احمد بر روی آوارها و در فضای باز، روزگارش را میگذراند.
او میگوید که خوشاقبال بوده که توانسته جنازه دخترانش را از زیر اینهمه آوار بیرون کشد.
احمد میگوید: «در برخی از روستاهای همجوار، اجسادی هنوز زیر آوار هستند که تا هنوز مردم نتوانستهاند آنها را بیرون بکشند. برخی چادر دارند و برخی نه، من اما؛ چادر ندارم، ما نمیتوانیم زمستان را در اینجا بگذرانیم».
در سویی دیگر، لعل محمد در نبود خیمه و امکانات، بر سر خانه ویرانهاش، شبوروز خود را سپری میکند. او تنها عضو خانواده هفت نفریاش هست که زنده مانده.
لعل محمد، باشنده ولسوالی زندهجان در حالی که اندوه زیادی دارد میگوید: «من دیگر زندگی ندارم، ما یک خانواده هفتنفری بودیم که تنها من زنده ماندهام. دو پسرم به تازگی با همسرانشان از ایران برگشته بودند؛ همه آنها مردهاند. من دیگر زندگی ندارم، خوب است مرا هم بکشید، زمستان در راه است، من چهگونه زنده بمانم».
زندهجان، این روزها به ماتمکده تبدیل شده؛ به هر سو که بنگری، ویرانه میبینی و کسانی که عزیزان و همه داروندارشان را از دست دادهاند. در چنین اوضاعی، دستگیری و کمک به این مردمان، یکی از خواستهای عمده است.