ریحانه ۱۷ ساله است و شوق آموختن دارد؛ در حالی که طالبان اجازهی رفتن به مکتب را به او نمیدهند؛ اما ریحانه همه روزه بهیاد گذشته، لباسهای مخصوص مکتبش را بر تن میکند و در آیینه به خود خیره میشود.
ریحانه برای یادآوری روزهای خوشِ رفتن به مکتب در ذهنش، ساعتها به عکسهای خود و همصنفیهایش به صفحههای تیلفون همراه و کمپیوتر نگاه میکند و این کار حالا به یکی از دلخوشیهای روزمرهاش بدَل شدهاست.
او میگوید که هرچند طالبان اجازهی رفتن به مکتب را به او و دیگر دانشآموزان دختر نمیدهند؛ اما او با دیدن این تصویرها، به آینده امیدوار میشود.
ریحانه در خانه با نوشتن بر تخته به خواهر کوچکش که صنف هشتم مکتب است، درس میدهد تا از آموزش باز نماند.
ریحانه میگوید: «ما همیشه یکسال درس میخواندیم و بعد از آن نتیجهی زحمات خود را میدیدیم؛ ولی دوستانم امسال که صنف دوازده بودند، فارغ شدند؛ اما نمیدانم که آیندهی ما چه میشود؟ ما درس بخوانیم یا نخوانیم؟ اگر درس بخوانیم به انگیزه نیاز داریم؛ ولی حالا هیچ انگیزهای نداریم، تنها من نیستم که این را میگویم، این دردِ مشترکِ همه دختران افغانستان است.»
این دختر دانشآموز میافزایدفزایدا: «با وجودی که من خودم در خانه درس میخوانم و به خود انگیزه میدهم، در پهلوی آن برای خواهرم که صنف هشتم است، هم درس میدهم. مادرم میگوید که تو کار نکن، درس بخوان و وضعیت فعلی این کشور را تغییر بده.»
ریحانه تنها یک درخواست از طالبان دارد و آنهم بازشدن دوبارهی دروازهی مکتبها است: «از ما یک جسم بیروح نسازید، برعکس از ما چیزی بسازید که دنیا متحیر گردد.»
وفا نظری، یکی از شاگردانی است که امسال میخواست آزمون کانکور بدهد.
او میگوید: «میخواستم امسال امتحان کانکور بدهم؛ اما بدبختانه طالبان ما را اجازه نمیدهند.»
وفا، این روزها مشغول خواندن کتابی به نام «انسان ۲۰۲۰» است و میگوید که میخواهد با خواندن این کتاب، انگیزهاش برای ساختن آیندهی بهتر، بیشتر شود.
نزدیک به ۲ سال می شود که دروازهی مکتبها بر روی دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان بستهاست. در این اواخر رفتنِ دختران به دانشگاهها و کار بانوان در مؤسسههای خصوصی نیز از سوی طالبان ممنوع اعلام شدهاست.
هرچند سازمان ملل متحد، پارلمان اروپا و سازمان همکاریهای اسلامی از طالبان خواستند که فورن محدودیتها در برابر آموزش و کار زنان را لغو کنند؛ اما تاکنون این گروه برای برداشتن این محدودیتها اقدامی نکردهاست.