شماری از زنان و کودکان مُعتاد در شهر فیروزکوه، مرکز ولایت غور میگویند که آنان به دلیل ناداری و مُعتاد بودن پدران و شوهرانِ شان، به مواد مخدر مبتلا شدهاند و زندگی دشواری را در سرمای زمستان سپری میکنند.
زبیدهی ۲۸ ساله، مادر سه فرزند قد و نیم قد است که بیش از سه سال است به دلیل مبتلا بودن شوهرش به مواد مخدر، او و کودکانش نیز به دام اعتیاد کشانده شدهاند.
زبیده که هم اکنون در شهرک مهاجرینِ این ولایت و در یک خانهی نیمهکاره زندگی میکند، در گفتوگو با خبرنگار تلویزیون آمو میگوید: «شوهرم ۱۱ سال پیش، از آنجایی که بیکار بود و چیزی در خانه نداشتیم، به ایران رفت و مُعتاد شد. وقتی که پس آمد، با مُعتادان دیگر به خانه میآمدند و آنها که دود میکردند، ما را هم به همین راه کشاندند.»
زبیده که از این عملش پشیمان است، میگوید که به دلیل نبود شفاخانهی ویژهی درمان زنان و کودکان معتاد، در شرایط سختی زمستان توانفرسا را در غور سپری میکنند.
او از مسؤولان محلی طالبان و سازمانهای ملی و بینالمللی میخواهد که زمینهی درمان وی و کودکانش را فراهم کنند تا بتوانند به زندگی عادی شان برگردند.
در همین حال، افزایش ناداری در کنار سرمای هوا، خانوادههای معتاد را بیش از پیش نگران کردهاست.
راضیهی ۳۱ ساله، یکی دیگر از زنان معتاد در شهر فیروزکوه است. او که دو پسر جوان دارد، به خبرنگار تلویزیون آمو گفت: «شوهر و دو پسرم معتاد هستند. آنها همراه با دوستان شان در خانهی ما مواد دود میکردند و ماهم دچار شدیم.»
راضیه که بارها برای درمانش به شفاخانهی بیست بستر ترک اعتیاد غور مراجعه کرده، می افزاید که مسؤولان هم در زمان جمهوریت و هم در زمان طالبان، آنان را زیرِ درمان قرار ندادهاند.
راضیه افزود: «چهار بار به شفاخانه رفتم؛ ولی هر بار به من گفتند که جایی برای زنان نداریم و شما بروید به خانههای تان و همانجا شما را میبینیم.»
به گفتهی راضیه، چندباری که پزشکان برای درمان شان به خانه آمدهاند، هیچ نتیجه نداده و نتوانستهاند که این عمل را ترک کند.
در کنار زنان، کودکانِ پسر و دختر نیز هستند که به دلایل گوناگون به اعتیاد روی آوردهاند.
زبیر، یکی از کودکانی است که با سایر معتادان در یکی از ویرانههای شهر فیروزکوه زندگی میکند.
او در مورد معتاد شدن خود به خبرنگار تلویزیون آمو میگوید: «من ۱۳ ساله هستم. پدر و مادرم معتاد هستند. آنها که در خانه همین عمل را داشتند، مرا هم تشویق کردند که مواد مخدر استفاده کنم.»
زبیر دلیل آغشته شدن خود و خانوادهاش به مواد مخدر را ناداری دانسته و میگوید: «وضعیت خانهی ما خیلی خراب است. من از مردم گدایی میکنم، کارتن و آهنِ کهنه را جمع میکنم، میفروشم و چند دانه نان میگیرم. هوا سرد است و میخواهم که ترک کنم؛ اما کسی به ما کمک نمیکند.»
با این حال، مسؤولان در شفاخانهی بیست بستر ترکِ اعتیادِ غور میپذیرند که شمارِ معتادان، به ویژه زنان و کودکان در این ولایت روبه افزایش است و تلاشهای آنان نیز به دلیل دسترسی آسان معتادان به مواد مخدر، نتیجه بخش نیست.
داکتر محمد عُمر لعلزاد، آمر شفاخانهی بیست بستر ترکِ اعتیاد در غور به تلویزیون آمو میگوید: «متأسفانه تعداد معتادان روز به روز بیشتر میشود. زنان و کودکانِ معتاد زیاد هستند. هرچند ما در خانه زنان و کودکان را تداوی میکنیم؛ ولی مواد فروشان در سطح شهر زیاد است و این کار ما نتیجه بخش نیست.»
آقای لعلزاد ساخت یک شفاخانهی ترک اعتیاد برای زنان و کودکان را در این ولایت نیاز بنیادی میداند و ابراز امیدواری میکند که مؤسسههای همکار بهخاطر جلوگیری از معتاد شدن بیشتر زنان و کودکان در این ولایت، باید شفاخانهای را ایجاد کنند تا تلاشهای آنان نیز نتیجه بخش باشد.
براساس اطلاعات مسؤولان در شفاخانهی بیست بستر ترکِ اعتیاد در غور، از سال ۲۰۰۵ تا هنوز بیش از ۵۰ هزار فرد معتاد مشمول زنان و کودکان در این ولایت شناسایی شده و شمار آنان در حال افزایش است.
کشت مواد مخدر و بیتوجهی طالبان در این ولایت نیز یکی از دلایل بیشتر شدن شمارِ معتادان در جریان یکونیم سال پسین گفته شدهاست.