احسان الله شریفی، خبرنگار پیشین تلویزیون ملی کندز میگوید که افراد مسلح ناشناس روز پنجشنبه هشتم جدی، زمانی که وی دو کودکش را به آموزشگاه میبُرد، وارد منزل او شده و همسر و دو کودک خُردسالش را با چوب لتوکوب کردهاند.
او این رویداد را چنین روایت میکند: «ساعت ۸ صبح دو پسرم را که ده ساله و هفت ساله هستند، به آموزشگاه میبردم و بعد از آن به شهر رفتم. تقریبن نیم ساعت یا چِهل دقیقه بعد، برم زنگ آمد که زود بیا خانه که افراد مسلح داخل خانهات شدهاند و زن و بچهات را با چوب لتوکوب کردهاند. وقتی خانه رسیدم، خانم و کودکانم غرق در خون بودند.»
شریفی ادامه داد: «زمانی که این را شنیدم، خیلی متأثر شدم و دوان دوان به طرف خانه حرکت کردم. وقتی رسیدم، دیدم که مردم زیاد جمع شده بودند؛ داخل حویلی خود شدم. دیدم که خانم و کودکانم غرق در خون بودند، که این وضعیت برای من خیلی سخت بود. از مردم محل پرسیدم که این افراد کیها بودند؛ ولی آنها هم نمیدانستند و فقط گفتند: چهار نفر بودند که دوتایش داخل خانه شده و دو نفر دیگرش هم بیرون از دروازه متوجه اطراف خانه بودند.»
او در ادامه خاطرنشان کرد: «چهار نفر آمده بودند و دو نفرش وقتی از دروازهی حویلی داخل شدند، خانمم فکر کرده که من هستم و در همین لحظه بر سر خانمم همراه تفنگچه و چوب میزنند. آنها را داخل تشناب برده و دست و پای شان را بستهاند. آنها وضعیت شان وخیم است و فعلن در حالت بدی به سر میبرند.»
کودکانم از رهگذر روانی آسیب دیدهاند
او در ادامه با اشاره به وضعیت کودکانش گفت: «دو کودکم که یکیش پسر و دیگرش دختر است، از رهگذر روانی آسیب دیدهاند که فعلن زیر درمان پزشکان روانی قرار دارند و خانمم را پزشکان از شفاخانه مرخص کردند که اینجا سر و صدا است و برایم گفتند که اورا یکجای آرام ببرم به دلیل آنکه اعصابش خیلی ضربه دیدهاست. فعلن او را خانه آوردیم و تا هنوز وضعیتش خوب نشدهاست.»
شریفی دربارهی اینکه چه کسی این کار را انجام دادهاست، بیان داشت: «من شخصن خودم مصروف زخمیهای خود بودم و فرصت پیدا نکردم که به ارگانهای امنیتی اطلاع بدهم؛ اما برادرم خبرشان کرد و آنان آمدند، بررسی کردند و به هیچ نتیجهای نرسیدند. من با هیچ کسی دشمنی شخصی نداشتم و ندارم. نزدیک ۱۲ سال در رسانه کار کردم و فعلن از وظیفه سبکدوش شدیم. نمیدانم این افراد چه قصدی یا هدفی داشتند که وارد خانهی من شدند و این جنایت را انجام دادند.»
عبدالوهاب، برادر احسانالله شریفی که در نزدیکی خانهی احسان موترشویی دارد و گواه این رویداد بوده است، گفت: «مثل روزهای گذشته من ساعت هشت صبح به خاطر صبحانه خوردن رفته بودم. برادرم هم دو کودک خود را به آموزشگاه میبُرد. زمانی که آمدم، ساعت تقریبن ۸ و ۳۰ دقیقه بود که مهاجمان را دیدم که از خانهی برادرم برآمدند. من دویده آمدم که آنها از خانهی برادرم برآمدند. دیدم که مسلح بودند. ترسیدم و طرف شان نرفتم و آنها سوار موترسایکلهای شان شدند و رفتند.»
او ادامه داد: «وقتی داخل خانه شدم. دیدم خانم برادرم خونپُر و دو کودکش هم دستها و دهن شان بسته است. زود به برادرم زنگ زدم و بعد رفتم طرف حوزه که آنها را خبر کنم.»
این اولین بار است که یک خبرنگار و خانوادهاش در کندز با چنین رویدادی مواجه میشوند. در ۱۶ ماه گذشته، چندین خبرنگار محلی در این ولایت از سوی استخبارات طالبان بازداشت، تهدید و شکنجه شده بودند.