زنان

یک دختر دانشجو در بامیان: فقط محکوم کردن کافی نیست

عکس از آرشیف

شاید وقتی مهوش ۲۲ سال قبل که در روستای «برگلیج» در ولسوالی شیبر بامیان متولد شد، هرگز تصور نمی‌کرد به دنیایی پا گذاشته که تنها به خاطر اینکه دختر است، این چنین در برابر رویاهایش مانع وجود داشته باشد.

در سال ۱۳۷۹ طالبان در حال گذراندن دوره اول حاکمیت شان بودند. مهوش کمتر از محدودیت‌های ناشی از حکومت «امارت اسلامی» می‌دانست. وقتی امریکا و متحدان اروپایی این کشور به افغانستان حمله کرد و گلیم طالبان را برچید، بازهم مهوش نمی‌دانست چه تحولی پیش آمده است.

او هفت سال‌ بعد از آن واقعه، وارد مکتب شد و با دختر و پسرهای روستایش زیر یک سقف درس خواند.

رویاهایش زیاد بود و دنیا را رنگارنگ می‌دید. چند سال دیگر دو خواهرش نیز شامل مکتب روستا شدند. پدرش همیشه حامی آنها بود و مادرش هم برای کامیابی شان مدام دعا می‌کرد.

مهوش وقتی‌که با دیگر همصنفی‌هایش به کانکور راه یافتند، در جامعه سنتی آن زمان، رویداد کم سابقه‌ای حساب می‌شد. آنها شش دختر در دانشگاه‌ کامیاب شدند. برخی دیگر یا پول نداشتند که ادامه تحصیل بدهند یا خانواده‌های شان خیلی موافق دانشگاه رفتن‌شان نبودند.

مهوش همان سال، در دانشکده‌ی روان شناسی دانشگاه بامیان کامیاب شد. او تا قبل از اعلام ممنوعیت طالبان در مورد تحصیل دختران، سه سال در این رشته درس خوانده بود و آرزو داشت که زخم‌های روان مردم را مداوا کند.

مهوش در کنار درس‌های دانشگاه، از محافل اجتماعی- سیاسی فعالان مدنی هم دور نبود. در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد و دیدگاه‌هایش را با سایر فعالان شریک و با آنها وارد بحث می‌شد.

او می‌گوید که وضعیت اقتصادی آنها خوب نبود و دانشگاه بامیان نیز امکانات تحصیلی و خوابگاه برای دختران نداشت. اما به روی خودش نیاورد و فشار گرما، سرما و گرسنگی را به جان گرفت تا تحصیل کند. اما خبر بسته شدن دانشگاه‌ها به روی دختران آب سردی بود که بر تمام آرزوهایش پاشیده شد.

در حالی که درد مسدود بودن مکتب‌ها در یک سال گذشته بر روی دو خواهر صنف هفت و یازده‌اش همواره او آزار می‌داد در تلاش بود زمینه‌ای را فراهم کند که آنها بتوانند تعلیم کنند. حالا نه تنها که مکتب آنها باز نشد که دانشگاه بر روی خودش هم بسته شد.

مهوش که گفت‌وگوهای دوحه را از رسانه‌ها تعقیب می‌کرد، می‌گوید که همان زمان بر وعده‌های طالبان مبنی بر رعایت حقوق زنان اعتقادی نداشته است. حالا او تاکید دارد که تنها محکوم کردن کافی نیست و نیاز است نهادهای بین‌المللی برای بیرون رفت از فضای کنونی فشارهای عملی را بر طالبان وارد کنند.

فرمان‌های طالبان علیه زنان «آپارتاید جنسی» است

مهوش نمونه‌ای از هزاران زن و دختری است با دشواری تعلیم و وارد دانشگاه شدند، اما به یک چشم برهم زدن همه چیز از آنها گرفته شده است. کارشناسان بر این باورند که رویکرد طالبان نسبت به زنان و دختران افغانستان مصداق جنایت علیه بشریت است و آپارتاید جنسی به شمار می‌رود.

دکتر امین احمدی، عضو پیشن هیئت مذاکره کننده افغانستان در مذاکرات دوحه در چند توئیت جداگانه می‌گوید که «فرمان‌های صادره از سوی طالبان منجر شده است به اعمال «اپارتاید» و «آزارو اذیت زنان به صورت کتله‌ای» که هر دو از عناوین مجرمانه است. حل مسئله در چارچوب شریعت و فرهنگ افغانی مورد نظر طالبان، ممکن نیست، چون این چارچوب خود اصول اساسی آپارتاید اند. لذا جهان با این چارچوب مخالفت کند.»

احمدی در توئیت دیگر تاکید کرده است که «وضعیت جاری در افغانستان علیه زنان را نمی‌توان تحت عنوان تبعیض سیستماتیک بیان کرد، بلکه فراتر از آن مصداق واضح آپارتاید است و شدیدتر از آپارتاید در آفریقای جنوبی. لذا به رسمیت شناختن این آپارتاید در سطح جهانی راه را به سوی آینده باز می‌کند.»

او افزوده است که زنان پیشرو افغانستان با اقدام‌های هوشمندانه زنان فعال جهان را با خود همراه کنند تا نتیجه دهد.»

شانزده ماه حکومت طالبان؛ شانزده فرمان علیه زنان

طالبان پس از به قدرت رسیدن دوباره در افغانستان، تقریبا هر ماه یک فرمان علیه زنان و دختران این کشور صادر کرده‌اند. این فرامین به حذف کلی زنان و دختران از تمام عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منجر شده است. مهمترین این فرمان‌های ضد زن عبارت اند از ممنوعیت تعلیم برای دختران بالاتر از صنف ششم، حذف زنان از فعالیت‌های ورزشی، منع حضور زنان در پارک‌ها، بسته شدن در دانشگاه‌ها و در نهایت ممنوعیت کار زنان در سازمان‌های غیردولتی داخلی و خارجی.

طالبان با وجود موج انتقادهای داخلی و بین‌المللی هنوز از هیچ یکی از این تصامیم شان برنگشته‌اند. مقام‌های طالبان همواره گفته‌اند که محدودیت‌ها علیه زنان تا «امر ثانی» وجود خواهد داشت. اما مشخص نیست که امر ثانی تا چه زمانی طول خواهد کشید.