دو سال پیش در چنین روزی رهنورد زریاب، استورهی نازک خیال رمان زیبای زیر خاک خفته، ۲۴ صندوقچه از زرهای یافتهاش را برجای ماند و نفس از کالبد تهی کرد.
او که در هفتهی پایانی زندگی به کرونا مبتلا شده بود، در روز جمعه ۲۰ قوس ۱۳۹۹ روی چپرکت شفاخانهی چهارصد بستر به هفت هزار سالهگان پیوست.
محمد اعظم رهنورد زریاب، در سوم سنبله سال ۱۳۲۳ در کابل چشم به جهان گشود. پدرش از تاجیکان غزنی و مادرش نیز تاجیکان از شمال افغانستان بود.
دورهی مکتب را در لیسهی حبیبیه به پایان رساند و رشتهی خبرنگاری را در دانشگاه کابل خواند. مدتی پس از پایان آن با استفاده از یک فرصت دانشجویی به بریتانیا رفت و از دانشگاه ویلز جنوبی، گواهینامهی کارشناسی ارشد گرفت.
او در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی به دلیل جنگهای داخلی به فرانسه مهاجرت کرد و پس از سقوط طالبان به کابل بازگشت و برای مدتی به عنوان مشاور وزارت اطلاعات و فرهنگ آن زمان کار کرد.
آقای زریاب در بسیاری از رسانههای افغانستان از جمله، روزنامه انیس، هفته نامهی ژوندون، نشریهی کابل تایمز و تلویزیون طلوع نیوز در سمت دبیر خبر، دبیرکل رسانه و ویراستار بخش فارسی کار کرد.
زریاب، تصویر و رسانه
نویسندگان زیادی در مورد استاد زریاب نظر دادهاند. از جمله مجتبی نورزی، مشاور فرهنگی سفارت ایران در افغانستان، در یک مقاله که پس از مرگ استاد زریاب به نشر رسیده، کلان ترین دست آورد وی را تولید روایت و تصویر گری در ذهن مخاطبانش میداند.
او در این مقاله که در یکی از سایتهای نقد کتاب کشور ایران به نشر رسیده گفته است که به باور وی، یکی از کارکردهای مهم ادبیات داستانی تولید روایت و تثبیت آن در ذهن مخاطب است که طی چهار دهه گذشته به دلیل مشکلات بیشمار موجود در افغانستان، این ساختار، تصویری اصیل و ماندگار نتوانسته بود تولید کند.
به باور وی، آنچه با حضور مستمر استاد زریاب در دل جامعه افغانستان و تولید و باز تولید قصههایی از دل این جامعه همراه با چیرهدستی ناب وی در تصویرگری در این ساختار تغیری قابل ملاحظه وارد کرد.
نقش برجسته زریاب در اصلاح «غلط نویسیهای فاحش»
با این حال، جاوید فرهاد از نویسندگان نام آشنای کشور که رابطهی نزدیکی با آقای زریاب داشت، میگوید که نقش آقای زریاب در ادبیات گفتاری و نوشتاری رسانههای افغانستان را بسیار بارز است.
آقای فرهاد به این باور است که رسانههای کشور پیش از حضور رهنور زریاب دچار «غلط نویسیهای فاحش» بودهاند.
او افزود: «ولی با آمدن استاد رهنورد زریاب و تاثیرگزاری که او بر رسانهی طلوع و بعدش به رسانههای دیگر ایجاد کرد، زبان رسانهها زبان شسته و رفته شد. البته مشکلاتی اون زمان هم وجود داشت و حالا که استاد نیست گستردهتر و بیشتر شده است.»
آقای فرهاد میگوید که رهنورد زریاب از چهرههای مانای ادبیات داستانی زبانی فارسی است که فلسفه، منطق و کلام میدانست و قرآن شناس بود.
آقای فرهاد گفت: «زریاب مرد دانشمند و دانشپژوهی بود که همتایش در ۱۰۰ سال پسین در ادبیات افغانستان کمتر به نظر میآید.»
نگاهی به آثار رهنورد زریاب
زریاب، راه درازی را پیمود. زرهای زیادی را از پشت کوه مشقت و درد استخراج کرد و سخاوتمندانه در اختیار شهروندان افغانستان و جهان قرار داشت.
چهار رمان با عنوان، سیب و ارستاطالیس، زن بدخشانی و سرانجام آقای سحرخیز بیدار میشود، رازهای دایهی پیر و یک فلمنامه با عنوان اختر مسخره» ناتمام مانده است.
اما، مردی که سایهاش ترکش کرد، شورشی که آدمی زادگان و جانورکان برپا کردند، شهر طلسم شده، دزد اسپ، و باران میبارید، سگ و تفنگ، مارهای زیر درختان سنجد، پیراهنها (ترجمه چند داستان از چند نویسنده جهان)، حاشیهها، گنگ خوابدید، پایان کار سه رویینتن، داستانها (مجموعه شش جلدی داستانهای کوتاه)، گلنار و آیینه، چهها که نوشتیم، دور قمر، …و شیخ گفت ، چار گرد قلا گشتم، قلندرنامه، کاکه شش پر و دختر شاه پریان، درویش پنجم، سکهای که سلیمان یافت، آزای اندیشه و گفتار (مجموعه مقالههای پژوهشی)، هذیانهای دور غربت (طنزها) و زیبای زیر خاک خفته، زرهای به جا مانده از رهنورد زریاب هستند که ماهیت تصویرگری وی را تا چهار گوشهی جهان کشیده است.