مسؤولان محلی نیمروز میگویند که دستکم ۹۲۵ کودک که بهگونهی قاچاق به ایران رفته بودند، در شش ماه گذشته از ایران اجباری برگشت داده شدهاند.
به گفتهی این مسؤولان، بیشتر این کودکان هنگام عبور غیرقانونی از مرز، از خانوادههای خود جدا شده و به نیمروز بازگردانده شدند. شماری از آنها کودکان زیر سن ۱۸ سال استند.
قاچاق انسان، همواره به مثابهی یکی از معضلات جهانی برای تمام کشورها مطرح بوده؛ اما آنچه تأسفبار است، بازار گرم قاچاق انسان به حیث یک «تجارت پُر رونق» در نیمروز ولایت جنوب غربی افغانستان است؛ ولایتی که با ایران و پاکستان مرز مشترک دارد.
از ولایت نیمروز همواره به نام «بهشت قاچاقبران» انسان نام برده شده؛ زیرا دروازهی اصلی قاچاق انسان در افغانستان است. بیشتر شهروندان کشور برای مهاجرت به ایران ، پاکستان و از آنجا به اروپا، از مرزهای نیمروز به گونهی قاچاقی عبور میکنند.
قاچاقچیان، انسانها را از یک شهر به شهر دیگری دست به دست میکنند و از این راه، پول گزافی به دست میآورند. در این میان، آنچه خطرناک و وحشتناک به نظر میرسد، قاچاق کودکان بدون سرپرست است که گزارشهایی مبنی بر استفادهی سوء جنسی قاچاقبران از آنها وجود دارد. این کودکان در مسیرهای دشوارگذر و توانفرسا، نیمه جان خود را به ایران میرسانند و با دشواریهای فراوان، کارهای سنگین را در آن کشور انجام میدهند.
تجربهی تلخ «ظاهر» از راه قاچاق
ظاهر، ۱۵ سال دارد و یکسال پیش از راه قاچاق خود را به ایران رساندهاست. او در گفتوگو با خبرنگار آمو میگوید که پدرش معتاد به مواد مخدر بود و او روزها برای تأمین نفقهی خانواده در جادههای نیمروز، پلاستیک کهنه جمعآوری میکرد. ناداری او را وادار کرد تا از راه قاچاق به ایران برود .
او که مدت یکسال در شهر بندرعباس ایران در یک باغ مصروف پروسس و بسته بندی میوهها بود، میگوید که با تنخواه ماهوار ۵ میلیون تومان، مصارف خانه را برای مادرش میفرستاد: «برادرم و مادرم از گرسنگی گدایی میکردند، مجبور شدم از راه قاچاق به ایران بروم.»
ظاهر ادامه داد که در مسیر راه قاچاق، با مشکلات زیادی روبهرو شدهاست. قاچاقبر از کودکان پول کمتر میگیرد؛ اما در عوض از آنها استفادهی ابزاری و نامشروع میکند: «قاچاقچی، پسر همسایهی مرا داخل هوتل آزار و اذیت میکرد. از من هم چند بار تقاضا کرد؛ اما من چیغ و فریاد زدم و او منصرف شد.»
او افزود که پنج میلیون تومان را به قاچاقبر پرداختهاست. هشت شبانه روز را در مسیر طی و دو شبانهروز را با گرسنگی سپری کردهاست تا از شهر زرنج به شهرستان بندر عباس ایران رسیده و مسیرهای طولانی را با شکم گرسنه پیاده پیمودهاست.
او میگوید: «زمانی که آفتاب غروب کرد، قاچاقچی ۲۵ تَن را داخل یک موتر بار کرد. پس از طی کردن ۱۰ ساعت در دشتهای سوزان نیمروز به جنگل رسیدیم. سه شبانه روز را داخل جنگل سپری کردیم. قاچاقبر ما را به موتروان (راننده) دیگری فروخت. او موتر مهاجرین را به مرز پاکستان رساند، در این محل قاچاقبر یک هوتل داشت که مهاجرین را تا هنگام مناسب شدن شرایط امنیتی در آنجا نگاه میداشت. پس از آن، در آن طرف دیوار پاکستان به موترِ دیگری سوار شدیم و در آنجا دو شبانهروز ماندیم تا اوضاع مرز عادی شود، بعد موتر حرکت کرد.»
ظاهر که اکنون سرپرست یک خانوادهی ۷ نفره است، با اندوه در ادامه گفت: «تنها این مشکلات نبود، وقتی که به زابل رسیدیم، از ترس و وحشت گشتِ پولیس ایران ۱۰ ساعت در سرما انتظار کشیدیم تا زمانی که پولیس گشت رفت و ما را با موترها به شهرستان دیگری بردند. آنجا یک ماه خانهی اقارب خود بیکار بودم. تا اینکه او مرا به یک باغدار معرفی کرد. صبحها ساعت ۶ صبح برای کار بلند میشدم تا ۶ شام کار میکردم؛ زیرا مجبور بودم .»
روایت «صبور» از رنج مسیر قاچاق
صبور ۱۷ ساله، یکی دیگر از نوجوانانی است که ۵ ماه پیش به صورت قاچاقی ایران رفتهاست .
صبور به خبرنگار آمو گفت که قبلن در یک شرکت تجارتی در هرات کار میکرد؛ اما پس از فروپاشی نظام، شرکت بسته شد. او وظیفهی خود را از دست داد و برای سیر کردن شکم خانوادهی ۸ نفرهاش، ناگزیر شد به گونهی قاچاقی ایران برود.
او میافزاید: «ابتدا میخواستم از روی دیوار مرزی، قاچاقی بروم؛ اما پس از اینکه ۵ ساعت را تا نزدیکی دیوار مرزی ایران پیاده طی کردم، تا نزدیک دیوار رسیدم. نیروهای مرزی ایران بالای مسافرین فیر کردند که دو تن زخمی شدند و طالبان آمدند و آنان را دوباره به زرنج آوردند.»
صبور در ادامه گفت: «از راه پاکستان آمدهام، رفتن از راه قاچاق بسیار سخت است. انگار از هفت کوه آهنی گذشتیم. قاچاقبر ما را داخل بادی موتر تویتا انداخت و ۲۰ نفر داخل یک موتر بودیم. از گاراج خروجی تا منطقهی خوابگاه یک ساعت را داخل موتر بودیم. بعدن پایین شدیم، موتر تویتا ما را سوار کرد تا دو ساعت داخل جنگل پیاده رفتیم. سپس به رانندهی پاکستانی تحویل ما دادند. موتر او ما را بُرد، دو شبانهروز آنجا داخل جنگل پیاده رفتیم تا به مرز سیم خاردار پاکستان رسیدیم. آنجا دو شبانه روز ماندیم تا وضعیت راه بهتر شد، باز ما را به مرز ایران به رانندهی ایرانی تحویل دادند و سپس به میرجاوه و باز با موتر به سمت زاهدان رفتیم.»
او افزود: «۷ میلیون پول قاچاقبر را قرض گرفتم، تا در ایران کار کنم و بعدن پولش را پرداخت کنم. اما در ایران نیز وضعیت خوبی نداشتم. در یک شرکت پروسس گوشت مرغ کار میکردم و ماهانه ۳ میلیون تومان مزد داشتم.»
صبور ادامه داد: «اگر زمینهی کار در کشور خودم فراهم میبود، چرا این همه مشکلات را جوانان ما متحمل میشدند و مورد هدف گلولهی اجنبیها قرار میگرفتند. در ایران از ترس بیرون رفته نمیتوانیم. ما را دستگیر و رد مرز میکنند، ما انسان هستیم؛ ولی مثل مواد مخدر قاچاق میشویم.»
روایت یک قاچاقبر
سیّد کریم، یکی از قاچاقبران انسان است که دو سال است در مسیرهای مختلف از زرنج مسافران را به شکل غیرقانونی به ایران میرساند.
او میگوید که پس از سقوط جمهوریت، روند مهاجرتهای قاچاقی بهگونهی بیپیشینه افزایش یافتهاست و در آمد بلند را اکنون قاچاقبران انسان و قاچاقچیان مواد مخدر دارند .
این قاچاقبر که در جریان هفته سه بار مسافران را از مسیرهای مختلف میبرَد، ادعا میکند: «از مرز درویشک، برای مأمورین ایرانی پول میدهیم و هر نفر را در بدل ۷ میلیون، از روی پل در بدل ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان، از روی دیوار ۵ میلیون و از مسیرِ دیگر ۸ میلیون تومان انتقال میدهیم و از کودکان ۵۰ درصد پول را میگیریم.»
سید کریم دربارهی نقش طالبان در این پروسه میگوید که طالبان نقش دو جانبه را بازی میکنند و نیز درآمد خوبی از قاچاق انسان کسب میکنند. از قاچاقبران در بدل هر نفر ۱هزار افغانی در نمایندگی بارگیری مسافران در منطقهی خوابگاه میگیرند؛ اما زمانی که نیروهای ایرانی بالای افراد شلیک میکنند، طالبان قاچاقبر را دستگیر و مسافران را به شهر میآورند.
بربنیاد گزارشهای منتشر شده از سوی ریاست مهاجرین طالبان، روزانه نزدیک به ۲۰۰۰ تن از مرز نیمروز وارد کشور میشوند.
صدیقالله نُصرت، رییس مهاجرین و عودت کنندگان طالبان در ولایت نیمروز در این باره میگوید: «نزدیک به ۱۹۰ هزار مهاجر در جریان شش ماه پسین از ایران به کشور بازگشتهاند. برخی بهطور اجباری و برخی بهطور داوطلبانه.»
او ادامه داد که در میان اینها کودکان نیز شامل هستند که برخی بدون سرپرست و بهگونهی غیرقانونی ایران رفتهاند و برخی از پدر و مادر جدا مانده و رد مرز شدهاند.
بربنیاد معلومات این مقام طالبان، روزانه به طور میانگین از ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ تن از مرز نیمروز به کشور برگشت میکنند و اکثریت شان زیر حمایت دولت (ادارهی طالبان) قرار میگیرند.
طالبان از برخورد جدی با قاچاقبران سخن میگویند
در همین حال، مسؤولان امنیتی طالبان از مبارزهی جدی با قاچاقبران انسان خبر میدهند. محمد ابراهیم هیواد، فرمانده کندک سوم سرحدی طالبان در نیمروز میگوید: «از مدت سه ماه به این طرف، تمامی مناطق سرحدی نیمروز با کشور ایران برای رفتن غیرقانونی مسدود شدهاست و با قاچاقبران انسان که حین عبور مسافرین بازداشت میشوند، برخورد قانونی صورت میگیرد.»
او به آنهایی که قصد رفتن از کشور را دارند، میگوید: «در کشورتان زندگی کنید، اگر قصد رفتن به خارج از کشور را دارید، بهگونهی قانونی بروید تا عزت شما در امان باشد.»
درحالی که او از مبارزهی جدی با قاچاقبران انسان سخن میگوید؛ اما هنوز هم بازار قاچاق انسان در این ولایت مرزی گرم است و موترهای قاچاقبران پُر از آدم .
گفتنی است که در جریان سال ۱۴۰۱ هجری-خورشیدی در مسیرهای قاچاقی، دهها تن از شهروندان کشور توسط گلولهی مأموران ایرانی به قتل رسیده یا زخمی شدهاند که از جمله کشته و زخمی شدن ۴ کودک از سوی مرزبانان ایرانی، سبب بروز تنشهای مرزی میان مرزبانان دو کشور شد و طالبان مرز را به مدت ۴۰ روز مسدود کردند.