در کوچهها و خیابانهای کابل، کودکان فراوانی به چشم میخورند که از صبح تا شام، به جای آنکه به درس خواندن، بازیهای کودکانه و آرزوهایی فکر کنند که هم سن و سالان شان در کشورهای دیگر مشغول آنها هستند، به فکر پیدا کردن لقمه نانی برای گذراندن زندگی بخور و نمیر هستند.
آنان میگویند که به علت ناداری و گرسنگی، از رفتن به مکتب محروم شدهاند و برای زنده ماندن خود و خانوادههای شان، کارهای شاق را انجام میدهند.
ما فقط به زنده ماندن فکر میکنیم
امیر، یکی از این کودکان است، او برای کمک به اقتصاد خانوادهاش در خیابانهای کابل تخم مرغ میفروشد.
امیر میگوید: «پدرم بیکار است و من نتوانستم به مکتب بروم. مجبورم کار کنم تا برای خانواده نان پیدا کنم. ما فقط به زنده ماندن فکر میکنیم.»
نصیر، کودک کارگرِ دیگری است که کراچی بولانیپزی دارد و تنها نانآور خانواده است. او پای کراچی خود میایستد، بولانی میپزد تا برای خانوادهش لقمه نانی پیدا کند.
نصیر میگوید: «دوست دارم، درس بخوانم؛ اما مجبور هستم تا کار کنم.»
آوان کودکی در کشوری مانند افغانستان سخت و دشوار است؛ کشوری که جزء خطرناکترین کشورهای جهان است و از نظر ناامنی و ناداری در ردهی اول قرار دارد.
روایت مردمان این سرزمین بسیار تلخ است؛ اما تلختر از آن روایت کودکانی است که با تحمل دشواریها، از دنیای کودکی فاصله گرفته و ناخودآگاه به دنیای بزرگسالی پرتاب شدهاند.
این کودکان، خیلی زودتر از آنچه که باید بزرگ شوند، وارد جامعه شدهاند. آنان با انجام کارهای شاق در معرض آسیب قرار دارند و در واقع کودکان کارگر در افغانستان، قربانیان ناداری هستند.
جواری سرخ میکنم و منتظر میمانم تا کسی آن را بخرد
احمد، کودک کارگری است که در کنار یکی از خیابانهای کابل جواری بریان میفروشد.
او میگوید: «کار نیست و هوا سرد شده است. صبح میآیم جواری سرخ میکنم، منتظر میمانم یکی پیدا شود و از من جواری بخرد تا شب بتوانم نان بخرم و به خانه ببرم.»
پدر احمد فوت کرده و در خانه نانآور دیگری ندارند. به همین خاطر مجبور شدهاست که مکتب را ترک نماید و در خیابانهای کابل کار کند.
شاید هیچ کشوری در دنیا به پیمانهی افغانستان کودکان کارگر را در خود جای نداده باشد و کابل به گونهای پایتختِ غمانگیز این کارگرانِ کوچک و معصوم است.
با آنکه بربنیاد آمارها در دو دههی گذشته میلیاردها دالر برای بهبود وضعیت کودکان در افغانستان هزینه شدهاست؛ اما ظاهرن این کمکها اثرگذار نبودهاست.
بانک جهانی در گزارش تازهای که دربارهی وضعیت اقتصادی افغانستان منتشر کرده، نوشتهاست که محرومیت گسترده در این کشور ادامه دارد و میزان نداشتن مصونیت غذایی همچنان رو به افزایش است که در نهایت بر اقتصاد و رفاه مردم افغانستان، به ویژه زنان و دختران، اثر منفی گذاشتهاست.
این نهاد افزودهاست که بیشتر مردان جوان (۱۴ تا ۱۸ سال) و مردان مُسن (۵۵ تا ۶۵ سال) به دنبال کار هستند؛ اما نمیتوانند کار پیدا کنند و این امر سبب گسترش دامنهی بیکاری و ناداری در افغانستان شدهاست.