شماری از کفشدوزان در قندز میگویند، در وضعیت بد اقتصادی بهسر میبرند و عاید روزانه آنان کاهش یافته است.
برخی از آنان همچنان میگویند که بهدلیل افزایش بیکاری و از سر ناگزیری، حاضر هستند در بدل صد افغانی مزدوری کنند.
آنان میگویند، اینروزها بیشتر از هر زمانی کاروبار آنان کمتر و بیرونقتر شده است.
هر کدام روایت تلختر از دیگری دارد. روایتی از دل چالشهای اقتصادی و دشواریهای زندگی.
یکی از این کفشدوزان به آمو گفت: «آسمان بلند، زمین سخت، بهکجا برویم، بیچارگی و غریبی است، تا دیگر(عصر) کنار جاده هستیم، نانآور خانواده دهنفری هستم. چه کار کنیم.»
افزون بر کاهش عاید روزانه، بهای بلند خواربار بهچالشهای آنان بیشتر افزوده است.
برهانالدین میگوید: «در گذشته اگر ششصد و هفتصد کار میکردیم، ارزانی نسبی بود، بدون خرج، دو صد و سهصد باقی میماند، حالا که هزار افغانی هم کار کنیم، در یکروز مصرف میشود. با هزینه وسایل و نانخشک و سبزی برای خانه.»
در این میان، برخی تاکید دارند که چالشهای اقتصادی آنان بهحدی بیشتر شده که میان دارو و غذا ناگزیر هستند یکی را انتخاب کنند.
آنان میگویند که محدود شدن کمکهای بشری به افغانستان نیز آنان را بیشتر از گذشته با چالش اقتصادی روبهرو ساخته است.
یکی از کفشدوزان به آمو گفت: «همین حالا دو سه نفر مریض است در خانه، خودم هم مریض هستم. پول دارو نیست، پنجاه یا صد افغانی را دارو بخرم یا هزینه خانه را فراهم کنم.»
با اینحال، این کفشدوزان تاکید دارند که عاید روزانه آنان از پنجاه تا دوصد افغانی است؛ عایدی که باتوجه به هزینههای زندگی، پول اندکی است.
ممکن این روایتها، گوشه کوچکی از دشواریهای اقتصادی مردم باشد؛ آگاهان اقتصادی باور دارند، با گذشت هر روز میزان بیکاری در کشور افزایش یافته و با افزایش بیکاری، بهگفته آگاهان اقتصادی حتا فرصتهای کاروبارهای کوچک نیز، محدود میشود.