دیدگاه شما

احمد شرع «از لباس رزم تا لباس بزم»

عکس از احمد شرع معروف به ابو محمد الجولانی رهبر هیئت تحریر شام

در روزهای پس از پیروزی هئیت تحریرشام در سوریه می‌خواستم مقاله‌ای در شباهت‌های این گروه با طالبان افغانستان بنوسم. دروغ چه بگویم که تا حدودی این مقاله به نوشتار درآمد، اما با گذشت زمان متوجه شدم که هر روز شباهت‌ها بیشتر رنگ می‌بازند و تفاوت‌ها آشکارتر و شفاف‌ترمی شوند.

در روزهای نخست شماری از شباهت‌های تحریرشام از روی‌کار آمدن حکومتی در سوریه خبر می‌داد که از لحاظ ژنتیکی می‌توانست، کاپی مطابق به اصل طالبان افغانستان باشد. در زمانی که تحریرشام هنوز به وجود نیامده بود، محمد جولانی (احمد شرع) رهبری گروه ابوالنصره را به عهده داشت که گروهی تندرو و خشن شناخته می‌شد و بخشی از شبکه القاعده بود.

این گروه و به دنبال آن گروه تحریرشام که از خاکستر ابوالنصره بیرون آمده بود، از گروه‌های تروریستی شمرده می‌شدند که درفهرست سیاه ملل متحد و کشورهای غربی قرار داشتند. بر سراحمد شرع امریکا پنج میلیون دالر جایزه گذشته بود. تحریرشام پرچمی چون پرچم طالبان برافراشته بود و حرکاتی از خود نشان می‌داد که می‌گفتی برادر دوگانه طالبان است.

شاید به همین دلیل طالبان افغانستان در همان وهله نخست پیروزی تحریرشام به این گروه پیام تبریک فرستاد. طالبان و گروه تحریرشام هر دو گروه‌های اسلام‌گرا اند و جنگ خود با بشاراسد را«جهاد» می‌خواندند. اما پس از سقوط حکومت بشاراسد و فرار او به روسیه که با دست و دلبازی این روسیه و ایران، بشاراسد تا آن زمان توانسته بود دوام آورد، از احمد شرع چهره متفاوت ساخته شد.

چهره‌ای که با گذشت هر روز تفاوت آن با طالبان افغانستان و حتا دیگر گروه‌های اسلام‌گرا بیشتر می‌شود. واقعا معلوم نیست که این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا کند ولی تا این جای کار احمدشرع با دقت و فراست قدم برداشته است. او در نخستین روزهای پیروزی‌اش با زنان عکس گرفت و اعلام کرد که پوشش امر شخصی است و همه زنان آزاد در انتخاب نوع پوشش خود هستند.

او در مصاحبه با بی‌بی‌سی اعلام کرد که نمی‌خواهد از سوریه افغانستان دیگری بسازد. حتا مثالی که او ارایه کرد به مزاج شماری از سیاسیون پیشین افغانستان خوش نخورد و از جمله فضل محمود فضلی، رئیس اداره امور و یکی از سه چهره متشخص جمهوریت اعلام کرد که احمدشرع در برداشت خود از افغانستان دچار اشتباه شده است. آقای شرع گفته بود که سوریه به افغانستان دیگری تبدیل نمی‌شود چون این کشور، همانند افغانستان کشور قبیله‌ای نیست.

سقوط جمهوریت، افتضاح ترمذ و فرار از افغانستان چندان برای آقای فضلی ناراحت کننده نبود، اما سخنان احمدشرع فورا دماغ مبارک شان را آزرد. گویا ما مردم با تاریخ جعلی پنج‌هزار ساله خود که یک سند معتبر و محکمه پسند در مورد آن ارائه کرده نمی‌توانیم، چنان بر شاخ تمدن و افتخار عالم تکیه زده‌ایم که هیچ ایراتی در تاریخ و فرهنگ ما وجود ندارد.

ما را این بالانشینی‌ها به قهقرای تاریخ برده که نه واقعیت های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را می‌بینیم و نه از وضعیت فعلی خود چیزی دستگیرمان می‌شود که حداقل برای فردای خود راه توشه‌ای برگیریم و هنوز که هنوز هست همچنان سقوط ما به پایین ادامه دارد و معلوم هم نیست که چه زمانی و به دست چه کسانی این بار ترمز سقوط ما کشیده خواهد شد. افتخار ما هم این است که «نادری پیدا نخواهد شد امید/ کاشکی اسکندری پیدا شود. بگذریم که این رشته سر دراز دارد.

ما در جهان معاصر دو نوع حکومت اسلامی را سراغ داریم که با دو قرائت بر دو سرزمین جداگانه حکمرانی دارند. چرا می‌گوییم دو حکومت به دلیل این که این دو حکومت عملا خود را به همین نام مسمی کرده اند و تا حدودی الزمات آن را نیز با خود به عرصه آورده اند. یکی جمهوری اسلامی ایران است با گرایش شیعی دوازده امامی که بر لبه پرتگاه نشسته و با ایجاد رعب و وحشت از خود هیولای خون‌اشام ساخته است و نمونه بعدی آن امارت اسلامی افغانستان با گرایش سنی دیوبندی است که کشور را به شکنجه‌گاه زنان و مردان تبدیل کرده است. این دو حکومت به دلیل ایدیولوژیک بودن تفاوتی در عرصه عمل از دیگر حکومت‌های توتالیتری چون استالنیزم و هیتلرزیم ندارند. شیوه کار و برخورد همان است که در دیگر حاکمیت‌های ایدیولوژیک می‌توان سراغ گرفت.

اما احمدشرع از همان روزهای نخستین تلاش کرد که چنین چهره‌ای از خودو برنامه هایش ارایه نکند و حتا از آن‌ها برائت تا حدودی جست. چون مثل مشهور که از لقمان پرسیدند ادب از کی آموختی گفت از بی ادبان. حالا گویا احمدشرع هم از بی‌ادبان درس خوبی گرفته است؛ اگر چنین بماند.

او در روزهای نخست لباس رزم از تن بیرون کرد و لباس بزم پوشید. اولین نشانه از تفاوت میان او و گروه های معروف اسلامگرای تا به دندان مسلح و دست به ماشه خود را آشکار کرد. آقای شرع دقیقا فهمیده که با لباس رزم و رزم‌آوران نمی‌توان کشور درهم کوبیده و متلاشی شده‌ای چون سوریه را دوباره روی پا ایستاد کند.

او گفته است که سلاح رزمندگان بیرون از ارتش باید به قرارگاه‌های ارتش تحویل داده شوند و حکومتی مطابق به نیازهای امروزین جهان و سوریه به میان بیاید. او همچنین گفته که هئیت تحریرشام گروه تروریستی نبوده و نیست و نه هم به هدف ایجاد حاکمیت دینی در سوریه ایجاد شده بود. او هدف گروه تحریرشام را آزادی و رهایی از سلطه پنجاه و چند ساله خانواده اسد خوانده است. شاید به همین دلیل امریکا پنج میلیون دالری را که بر سر احمدشرع جایزه تعیین کرده بود زود پس گرفت. حالا کشورهای مختلف غربی به سوریه رفت و آمد دارند تا در چگونه ساختن آن مدد رسانند.

محمدسعید حنایی کاشانی که نویسنده آشنا با فلسفه است در مورد تغییر لباس احمدشرع نوشته زیبایی کرده که حیفم آمد این مقال را با بخشی از آن پایان ندهم:«اما پیام «تغییر لباس و ظاهر» جولانی  چیست؟ جولانی آن‌گاه که فهمید بهتر است «جبهه النصره» (جبههٔ یاری) را به «هیئت تحریرالشام» (گروه آزاد‌سازی شام) تغییر نام دهد فهمید که باید «ملی» و «میهنی» بیندیشد و نه «دینی» و «سنّتی».

جولانی با تغییر قیافه و لباسش در هنگام پیروزی نیز فهمید که باز باید تغییر کند. و این کار را نه پس از چند سال که پس از دو هفته انجام داد. او با تغییر قیافه و لباسش به جهان و مردمان گوناگون کشور خود این پیام را داد که می‌خواهد با جهان و با مردم خود «تعامل» و «تحمل» داشته باشد و نه «تحکّم» و «تحمیل» و می‌داند که «حکومت» و «سیاست» باید «جهانی» و بر اساس آداب و رسوم جهانی باشد و نه «محلی» و «دولت کشور» اگرچه محلی است اما با جهانیانی سر و کار دارد که «امروز» رسم و آیین و زبانی بین‌المللی دارند، چه در گفتار و کردار و چه در پوشاک.

او نمی‌خواهد همچون «فیدل کاسترو» وانمود کند که هنوز در کوهستان است و به نام «انقلاب دائمی»  برای کشور خود «جنگ ابدی» و «محاصرهٔ ابدی» به ارمغان بیاورد و آنان را به‌‌زور به «فقر مطلق» دچار کند! او می‌داند که برای ادارهٔ کشور خویش باید با جهانیان داد و ستد کند و نرمش داشته باشد تا زندگی خوبی برای مردم فراهم کند. جنگ و ستیز هیچ کشوری را آباد و هیچ مردمی را زنده و بانشاط نگه نمی‌دارد. جولانی می‌کوشد با «تغییر لباس» و «گفتار» و «رفتار» خویش ترس مردمان و جهانیان را از «غول بیابان» بزداید و نشان دهد مردی شهری است که آداب معاشرت و همزیستی با دیگران را می‌داند و بدان احترام می‌گذارد.»

امیر نیک آئین از روزنامه نگاران افغانستان است که مقالات و نوشته های زیادی از او در داخل و خارج از کشور نشر شده است.

مسئولیت محتوای مقاله‌هایی‌ که‌ در بخش دیدگاه وب‌سایت آمو منتشر می‌شوند به‌ دوش نویسندگان‌ آن است.