افغانستان

روایت دردناک یک مهاجر از زخم‌های ماندگار مهاجرت غیرقانونی به ایران

صفدر (نام مستعار) قربانی مهاجرت غیر قانونی و خانواده‌اش.

یکی از قربانیان قاچاق انسان، از رویداد غم انگیز ترافیکی در مسیر مهاجرت‌ها به ایران حکایت می‌کند.

صفدر (نام مستعار)، می‌گوید که پنج‌سال پیش هنگامی که می‌خواست بدون داشتن مدارک قانونی وارد ایران شود، موتر حامل آنان در خاک ایران واژگون شد و او از ناحیه سر و کمر زخمی شد و یکی از هم‌سفران او جان باخت.

سالانه هزاران تن از شهروندان افغانستان قربانی شبکه‌های قاچاق انسان می‌شوند. شماری از آن‌ها، در این مسیر، با سرنوشت غم‌انگیز روبرو می‌شوند.

دشواری‌های مسیر مهاجرت‌های غیرقانونی؛ کسانی‌که در این مسیر پا گذاشته‌اند، هر کدام روایت‌های ناگفته و کم‌تر گفته شده با خود دارند؛ برخی هم زخم و دردی از این مسیر را با خود برای سال‌های سال دارند؛ صفدر نام مستعار یکی از قربانیان مهاجرت‌های غیرقانونی است.

صفدر پنج‌سال پیش رخت سفر غیرقانونی به ایران می‌بندد، تا بتواند مشکل‌های اقتصادی خانواده‌اش را رفع کند؛ اما با ورود به‌خاک ایران در مسیر راه، موتر حامل آنان، واژگون می‌شود؛ صفدر در این رویداد به‌شدت زخمی می‌شود.

مهاجران افغانستان

او به آمو گفت: «چهار سال و یا پنج سال می‌شود، در خاک ایران در مسیر کرمان – بام، در مسیر قاچاق موتر از پلچک واژگون شد، یک تن جان باخت، من زخمی شدم. کسی از ناحیه پا زخمی شد، کسی هم از ناحیه سر.»

تن زخمی او را با دشواری به بیمارستان انتقال می‌دهند. به‌گفته او، پنج پزشک، درخواست درمان او را رد می‌کنند، اما سرانجام ششمین پزشک در یک شرایط ویژه او را می‌پذیرد.

صفدر تاکید می‌کند، که او از ناحیه سر و کمر آسیب جدی دیده بود.دردی که هنوز هم نشانه‌های از آن به‌گفته صفدر در نزد او تا اندازه‌ای وجود دارد.

صفدر می‌افزاید: «من به حال نبودم، پسر خواهرزاده من در ایران بود. من را پیش‌ پنج داکتر برد، فقط آخرین داکتر که ششمین داکتر بود، من را پذیرفت. اما گفته بود، اگر جان باخت ضمانت نمی‌توانم، جراحی می‌کنم. جراحی کرده بود و خون‌های یخ‌زده را از مغز سر من بیرون کرده بود. هم سر من و هم کمر من.»

همسر صفدر که با نام مستعار ناهید با آمو گفت‌وگو کرده، نیز از روزهای می‌گوید که پریشان وضعیت صفدر بود و او در نیمه راه ایران مانده بود با تن زخمی.

ناهید تاکید می‌ورزد همسرش هرچند برای حل چالش‌های اقتصادی اقدام به مهاجرت غیرقانونی کرده بود، اما هزینه درمان او بیش‌تر آنان را با چالش‌های اقتصادی بیش رو‌به‌رو کرد. شماری از چالش‌های‌که تا امروز با آن روبه‌رو هستند.

ناهید می‌گوید: «همسرم قاچاقی رفت، دست ما خالی بود. از پیش ما رفت که  در ایران کار کند، گفت مصرف خانواده را تامین می‌کنم، در خانه چیزی نداشتیم، ایران رفت، نزدیک ایران رسید، موتر واژگون شد، یک‌هفته مکمل در راه ماند، هیچ‌کسی نبود برود او را بیارد، کسی دل نمی‌کرد برود، وقتی که او را آوردند، داکترها از پذیریش او سرباز زدند. آن‌ها می‌گفتند او میمرد، مصرف کنید، این زنده نمی‌ماند.»

به‌گفته ناهید، در این رویداد ترافیکی که همسرش زخمی شده بود، یکی از نوجوانان نیز جان باخته بود. ناهید می‌گوید، به‌دنبال زخمی شدن همسرش، تامین هزینه‌های زندگی برای آنان نهایت دشوار شده است.

او می‌افزاید: «یک تن از دست زخمی شده بود؛ یکی دیگر پایش زخمی شده بود، یک تن که یک نوجوان بود، در ایران درگذشت، تا سر مرز قاچاقچی آورد، از آن‌جا پول‌اش را دادند و در صندوق آوردند.»

روایت صفدر ممکن بخشی اندکی از چالش‌ها و دشواری‌های مسیر مهاجرت‌های غیرقانونی باشد، هر کدام از کسانی که تجربه مهاجرت غیرقانونی دارند، چندین روایت از چالش‌ها و دشواری‌ها این مسیر دارند؛ چنان‌ که برخی قربانیان مهاجرت‌های غیر قانونی نیز می‌گویند؛ این دشواری‌ها سبب شده تا آنان به دیگران توصیه کنند، که از رفتن به مسیر مهاجرت‌های غیرقانونی خودداری کنند‌ و هرگز به‌شبکه‌های قاچاق انسان اعتماد نکنند.