دیدگاه شما

تعظیم همسایگان و تکریم اروپائیان در برابر طالبان

تعظیم همسایگان و تکریم اروپائیان از تروریزم طالبانی روز به روز بیش‌تر می‌شود و گمان می‌رود که به زودی تحریک طالبان پاکستانی با حمایت طالبان افغانی به عنوان یک دولت در بخشی از خاک آن کشور اعلام موجودیت کند و این دو گروه مشترکاً نظم جهانی را به چالش بکشند. در تأیید این مطلب مولانا فضل‌الرحمن رهبر جمعیت علمای پاکستان به تاریخ هفتم ماه جوزای سال جاری گفته بود: «تا چند ماه دیگر امارت اسلامی در خیبرپختونخوا حاکم می‌شود.»

وقتی اقدامات تروریستی طالبان به رغم محکومیت جهانی به ایجاد اقتدار سیاسی منجر می‌شود، استقرار نظام شبه‌طالبانی برای گروه‌های افراطی منطقه سهل‌الوصول و قابل دسترس به نظر می‌رسد. این گمانه‌زنی، وقتی قوت می‌گیرد که رد پایی از همسویی غرب با تمام این سناریوها قابل مشاهده باشد. زمانی که سیاسیون امریکا از جمله خانم کلینتون در کتابش «گزینه‌های دشوار»  مدعی‌اند که از سال‌هاقبل در ایجاد گروه‌های نظامی در منطقه دخیل بوده‌اند، چرا چنین تصوری درست نباشد. پرواضح است که در این مقطع زمانی منافع غرب بیش‌تر با گروه‌های تروریستی تأمین می‌شود تا دولت‌های قانونمند و دموکراتیک.

هم‌پایی و بهره‌برداری سیاسی از این وضعیت توسط همسایگان افغانستان نیز در راستای چنین اقدامات راهبردیی شکل می‌گیرد. همسایگانی که در چهل سال گذشته از هر فرصتی استفاده کرده و پای بر حلقوم ملت مظلوم افغانستان گذاشتند، این روزها با کمال فروتنی در برابر طالبان تعظیم می‌کنند و از ادعاهای حقوقی‌شان که سال‌ها با دولت‌های افغانستان روی آن‌ها مجادله داشتند، صرف‌نظر کردند.  به عنوان مثال، در زمان دولت‌های سابق افغانستان، شهروندانی که در امتداد رود آمو زندگی می‌کردند، حق نداشتند مشک آبی از آن رود بزرگ و مشترک بردارند. ترکمنستان با هزار اخم و تخم به این کار اعتراض می‌کرد و ازبیکستان با گلوله‌باری ایضایی آنان را از کنار رودخانه می‌راند. با آنکه ۹۰ درصد کار کانال قوش‌تپه در زمان جمهوریت انجام شده بود، آقای غنی از ترس همسایگان نخواست و یا نتوانست آن را به بهره‌برداری برساند. با تسلط طالبان، این پروژه به سرعت تکمیل شد و این گروه بدون درنظرداشت اصول و قواعد بین‌المللی در مورد رودخانه‌های فرامرزی، یک جانبه آب آمو را به کانال قوش‌تپه سرازیر کرد. جالب اینجاست که همسایگان شمالی ما در قبال این قضیه لب تر نکردند و با تعظیم فروتنانه آن را نادیده گرفتند.

جمهوری اسلامی ایران در برابر برخوردهای خشونت‌بار طالبان در مرزهای دو کشور و تکرار لت و کوب سربازان‌شان نیز نرمش قهرمانانه از خود نشان داده و هیچ‌گونه عمل بالمثلی از خود بروز نداده است. حتی با رفاقت تنگاتنگ با طالبان از خون دیپلمات‌های کشته‌شده‌ی‌شان در دور اول حاکمیت طالبان نیز چشم‌پوشی کرده و به قول آقای جواد ظریف، حتی این گروه با پول ایران به قدرت رسیدند. این همسایگان برای ایمن ماندن از تحرکات بالقوۀ طالبان و جلوگیری از ایجاد مراکز مخالفین‌شان در داخل افغانستان به سرعت مقدمات شناسایی غیرمستقیم این گروه را در دستور کار خود قرار داده و یکی پی دیگری نمایندگی‌های سیاسی افغانستان در کشورهای شان را در اختیار طالبان قرار دادند.

در روزهای اخیر کشورهای اروپایی نیز در برابر خواسته‌های نامشروع طالبان تمکین کرده و به رغم عدم رعایت حقوق اولیۀ انسانی از جانب این گروه وارد تعاملات غیرعلنی در برخی مسایل گردیدند. اروپاییان که همواره پالیسی‌های‌شان را بادرنظرداشت سیاست‌های امریکا در کشورهای دیگر عیار می‌سازند، به تأسی از حمایت‌های آن کشور از گروه طالبان به ویژه پس از توافق ننگین دوحه، نسبت به مصایب افغانستان بی‌تفاوت شده و علاقمند عملکرد متفاوت نیستند. گویا این کشورهای مدعی حقوق بشر، تسلیم توانایی‌های بالفعل و بالقوۀ تروریزم بین‌المللی گردیده و تمام ارزش‌های انسانی را از یاد برده‌اند. بستن نمایندگی‌های سیاسی افغانستان به تقاضای طالبان در این کشورها، چیزی جز باج‌دهی به تروریزم بین المللی نیست.

تصور این فرضیه که (قدرت اگر مشروعیت نمی‌آورد، حداقل مقبولیت می‌آورد) به تمام جریانات افراطی و قدرت‌های ستمگر، این جرأت را می‌دهد که مصمم‌تر از گذشته به قتل و کشتار انسان‌ها ادامه دهند. آنان با این شعار که هرچه بیشتر بکشی بیشتر ثابت می‌شوی به فتح کشورها و ایجاد دولت‌های اسلامی می‌اندیشند. کشور‌های غربی که بیست سال تمام شاهد کشتار مردم افغانستان توسط طالبان بودند انگار پذیرفته‌اند که آن‌همه قتل و وحشت برای رسیدن به قدرت سیاسی معقول بوده است و حکومت برآمده از وحشت پذیرفتنی است.

در شرایط کنونی ارزش‌ها به شدت در حال جابه‌جایی است. مفاهیمی مانند حقوق بشر، عدالت انتقالی، برابری جنسیتی و… حتی در اروپای مدرن در حال فراموشی است. دیدارهای پنهانی مقامات این کشورها با طالبان و مشوره در قسمت سرنوشت افغان‌های مقیم اروپا با این گروه به منزلۀ فرش سرخی است که دنیای غرب برای ورود طالبان هموار کرده است. بعید نیست که تا چند روز دیگر نمایندگی‌های افغانستان به طالبان سپرده شود و عامل انتحاری سفارت آلمان در کابل به عنوان سفیر طالبان در این کشور پذیرفته شود.

محمد افضلی مدرک دکترای خود را از دانشگاه دهلی دریافت کرده و پیش از آن به عنوان استاد دانشگاه هرات بود. علاوه بر این، او بیست سال در چوکات وزارت امور خارجه افغانستان در داخل و خارج کشور (از ریاست نمایندگی وزارت خارجه در هرات تا مستشاروزیرمختار در هند) کار کرده است. او کتاب هایی در زمینه ادبیات و تاریخ نوشته و چند کتاب نیز از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است

مسئولیت محتوای مقاله‌هایی‌ که‌ در بخش دیدگاه وب‌سایت آمو منتشر می‌شوند به‌ دوش نویسندگان‌ آن است.