شماری از دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم میگویند که توان انتظار به بازگشایی مکتبها را نداشتند و تصمیم گرفتند مهاجرت کنند.
این دختران میگویند که به کشورهای همسایه به شمول پاکستان و ایران مهاجرت کردهاند تا بتوانند درس بخوانند.
هرچند به گفته آنان، آموزش در این کشورها برای مهاجران آسان نیست؛ اما میگویند که بهتر از سپری کردن هزار روز دوری از آموزش است.
چگونگی اداره طالبان بر افغانستان وی را واداشت تا راه مهاجرت را در پیش گیرد.
شهناز میگوید پس از بسته شدن مکتبها به روی دختران بالاتر از صنف ششم، برای تحقق آرزوهایش به پاکستان مهاجر شده است.
شهناز نتوانست صنف دوازدهم را در افغانستان به پایان برساند و ناگزیر به مهاجرت شد. اکنون تلاش دارد تا با ختم دوره مکتب، وارد دانشگاه شود.
شهناز جسور به آمو میگوید: «من بنابر وضع محدودیتها و آیندهی تاریک و نامعلوم در افغانستان، مجبور به ترک کشور شدم و اکنون برای آینده روشن تلاش میکنم.»
سمیه نیز همچون شهناز به علت بسته شدن مکتبها به روی دختران بالاتر از صنف ششم ترجیه داد مهاجر شود تا بتواند درس بخواند.
سمیه نیز نتوانست مکتب را در افغانستان به پایان برساند. صنف یازدهم بود که از افغانستان به ایران مهاجر شد و اکنون در مشهد مکتب را به پایان میرساند.
سمیه میگوید: «پس از منع شدن دختران از رفتن به مکتب و آینده نا روشن، ناگزیر شدم کشور را ترک کنم. افغانستان جای برای زندگی دختران نیست.»
فعالان حقوق بشر میگویند طالبان باعث شدند که هزاران دختر برای آموزش از زادگاهشان جدا شوند.
مریم معروف آروین، فعال حقوق زنان در این باره میگوید: «منع دخترانِ بالاتر از صنف ششم و وضع محدودیتها از سوی طالبان بر بانوان باعث شده است که شمار از شهروندان کشور را ترک کنند.»
لمیا شیرزی، فعال جامعه مدنی میگوید: «طالبان با نگاه ابزاری و سیاسی زنان را از ساختارهای جامعه حذف کردهاند و منع دختران از درس و تحصیل خلاف موازن حقوق بشری است و جهان نباید در این رابطه خاموشی اختیار کند.»
از بسته شدن مکتبها به روی دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم درحالی یک هزار روز میگذرد که با وجود خواستهای جهانی؛ طالبان حاضر نشدهاند این ممنوعیت را لغو کنند و روشن نیست دختران افغانستان چه مدت دیگری زیر سایهی این ممنوعیت زندگی خواهند کرد.
زندگی به گفته شماری از این دختران تنها در آن نفس میکشند اما لذتی از آن نمیبرند.