در یک سال پسین، رفتوآمدهای هیاتها و مقامهای طالبان و ایران، نسبت به هر کشوری دیگری بیشتر بوده است. از اگست ۲۰۲۱ (اسد ۱۴۰۰) تا اکنون مقامهای طالبان هشت سفر به ایران داشتهاند. در مقابل هم، چهار هیات ایرانی، به شمول معاون ستاد کُل نیروهای مسلح ایران، به افغانستان سفرهای جداگانهی داشتهاند و قرار است سفر پنجمی هم در آیندهی نزدیک صورت گیرد.
این رفتوآمدها در حالی صورت گرفته که بربنیاد یافتههای آمو، در چهار مورد، درگیریهای نظامی میان طالبان و مرزبانان ایرانی رخ داده است که در نتیجهی آن، دو مرزبان ایرانی نیز کشته شدهاند.
از طرفیهم، اختلاف میان طالبان و تهران روی مسالهی حقآبه، به مرز «اِخطار» رسید. دو سال نوسان در روابط طالبان و تهران؛ اما آغوشباز سیاسی ایران برای طالبان از بهر چیست؟
گرمی روابط تهران با طالبان، در ۲۷ فبروری ۲۰۲۳، هنگامی سرخط رسانهها شد که سفارت افغانستان در تهران، برای طالبان واگذار شد. هرچند که یک منبع از دیپلماتان دولت پیشین به آمو میگوید؛ پیشینهی روابط پنهانی تهران با طالبان، به سال ۲۰۰۳ میلادی بر میگردد؛ اما بهگفتهی منبع، ایران این روابط خود را با «نگرانیهای امنیتی» و تلاش از بهر «میزبانی برای حل مسالهی افغانستان» توجیه میکرد.
واگذاری سفارت، نه گامی نخست برای تعامل بود،؛ نه هم گام آخر. بهنظر میرسد طالبان از آغاز برگشت دوباره بهقدرت، روی ایران حساب بزرگتری باز کرده بودند. چنانکه نخستین سفر خارجی امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجهی طالبان، پس از برگشت دوبارهی طالبان به قدرت، به تهران بود.
بهشمول این سفر، مقامهای طالبان که برخی آنان از سوی شورای امنیت ملل متحد، ممنوعیت سفر نیز دارند؛ در دو سال پسین، هشت سفر به ایران داشتهاند: سفر امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجهی طالبان در ۹ جنوری ۲۰۲۲؛ سفر هیات بلندپایهی وزارت مهاجرانی زیر ادارهی طالبان در ۱۲ دسمبر ۲۰۲۲ ( گفتوگو در مورد وضعیت ۴.۵ میلیون مهاجر افغانستان در ایران)؛ سفر شمسالدین شریعتی دادستان کُل طالبان در ۲۳ فبروری ۲۰۲۳ (گفتوگو در مورد ششهزار زندانی افغانستان در ایران)؛ سفر هیات بلندپایهی وزارت مهاجرانی زیر ادارهی طالبان در ۱۴ مارچ ۲۰۲۳ (گفتوگو در مورد وضعیت ۴.۵ میلیون مهاجر افغانستان در ایران)؛ سفر سرپرست وزارت تجارتی زیر ادارهی طالبان در ۱۱ مارچ ۲۰۲۳؛ سفر هیات طالبان برای نشست وحدت اسلامی در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳؛ سفر عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رییس وزیرانی طالبان در ۴ نوامبر ۲۰۲۳ و سفر عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت انرژیوآب زیر ادارهی طالبان در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۳.
اما در میان این همه سفر، سفر اخیر عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رییس وزیرانی طالبان در راس یک هیات ۳۰ نفری طالبان، بیشتر از همه سفرها حاشیه ایجاد کرد و گرمی روابط طالبان با ایران، برجستهتر شد.
طالبان تاهنوز از سوی هیچ کشوری، بهشمول ایران به رسمیت شناخته نشدهاند؛ اما برخی رسانههای نزدیک به دولت ایران، آقای برادر را در این سفر، «معاون نخستوزیر حکومت افغانستان» معرفی کردند.
عبدالغنی برادر و هیات همراهاش در این سفری پنج روزه، پنج تفاهمنامه با ایرانیها دستخط کردند و با محمد مخبر معاون رییس جمهوری، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه، احمد وحیدی وزیر کشور و وزیران کشاورزی و انرژی ایران، دیدارهای داشتند.
عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رییس وزیرانی طالبان گفته است: «این دیدارها به این دلیل بود که ما برای کالاهای افغانستان، یک راه آسان و ارزان را به کشورهای خارجی پیدا کنیم.»
از جانب ایران نیز، در دو سال پسین، چهار هیات ایرانی بهشمول بهرام حسین مطلق معاون ستاد کُل نیروهای مسلح ایران، در سفرهای جداگانه بهکابل آمدهاند و بربنیاد گزارشها، قرار است یکهیات قضایی ایران نیز سفری به کابل داشته باشد.
از جملهی سفرهای هیاتهای ایرانی به افغانستان زیر ادارهی طالبان: سفر هیات اقتصادی در ۸ اکتوبر ۲۰۲۳؛ سفر هیات مجلس نمایندگان در ۲۸ آگست ۲۰۲۳؛ سفر هیات ۱۱ نفری در مورد مسالهی حقآبه در ۸ آگست ۲۰۲۳؛ سفر هیات نظامی در ۲۱ می ۲۰۲۳ و سفری هیات قضایی در آیندهی نزدیک را میتوان یاد کرد.
ظاهرن ایران نیز روی طالبان حساب بزرگتری باز کرده است. چنانکه در دو سال پسین، چهاربار درگیری مرزی نیروهای مرزی ایرانی و بهگزارش رسانههای ایرانی، کشتهشدن دو مرزبان ایرانی از سوی طالبان، مانع تعامل تهران با طالبان نشده است.
از جملهی درگیریهای مرزی که میان طالبان و نیروهای مرزی ایران رخ داده است: درگیری نخست در اول دسامبر ۲۰۲۱، درگیری دوم در ۷ مارچ ۲۰۲۲، درگیری سوم در ۱۱ مارچ ۲۰۲۲ و درگیری چهارم در ۲۷ می ۲۰۲۳ بوده است. در ادامهی این درگیریها، دو مرزبان ایرانی نیز کشته شدهاند.
اما در مسالهی حقآبه، روابط طالبان و تهران نیز از آزمون موفق به درآمد. هر چند اختلافها فراتر از جنگ میان سربازان رفت؛ حتا ابراهیم رییسی به طالبان هشدار فرستاد؛ تا حقآبهی ایران را بدهند.
ابراهیم رییسی، رییسجمهور ایران گفته بود: «من دارم اِخطار میکنم به حاکمان افغانستان که حق مردم سیستان و بلوچستان را سریعن بدهند.»
به نظر میرسد که طالبان نیز حساسیت حقآبهی ایران را در مسالهی تعامل با آنان، بیشتر از تهران در محاسبهی سیاسی خود شامل ساختهاند؛ چون برخلاف معاهدهی ۱۳۵۱ که سهم ایران را از آب هیرمند مشخص کرده، به هیات ایرانی اجازه دادند که از وضعیت بندهای آب نظارت کنند و مطمین شوند که دلیل کاهش در حقآبه، خشکسالی است. اطمینانی که ظاهرن روی آتش قهر تهران، آب سردی ریخت.
بربنیاد معاهدهی ۱۳۵۱ که میان نخستوزیران وقت ایران و افغانستان دستخط شد؛ ایران در سالهای عادی که حجم آب سه میلیارد مترمکعب باشد، ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب در سال میتواند داشته باشد. اما در سالهای خشکسالی، این مقدار متناسب به وضعیت آب است. حالا ایران چرا در برابر مسالهی حقآبه، برای طالبان این همه امتیاز بیشتر سیاسی میدهد؟
عبدالله فهیمی، پژوهشگر امور آب و محیطزیستی میگوید: «ایران در صدد این است که آستان سیستان و بلوچستان که مستقیم از این آب مستفید میشود، خشک نشود. دریای هامون خشک نشود؛ چون سبب مهاجرتهای شماری زیادی از باشندگان این آستان، به بخشهای دیگر ایران خواهد شد. سرمایههای زراعتی و پرندههای کمیاب، فرار خواهند کرد و دیگر موردهای محیطزیستی.»
در بُعد سیاسی هم، ایران پیوسته گفته است که راهحل مسالهی افغانستان، در دولت همهشمول است؛ اما طالبان با کنایهی سیاسی به این درخواست تهران پاسخ دادند.
امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجهی طالبان میگوید: «تو که برای من همهشمول توصیه میکنی، خودت همهشمول جور کردی؟ حقوق مردم را دادی؟ اینقدر نفر در بندیخانه من بندی نیست که تو اعدام میکنی.»
هرچند که ظاهرن در مسالهی ایجاد دولت همهشمول در افغانستان، تهران از عملکرد طالبان ناامید شده باشد؛ اما بربنیاد برخی تحلیلها، ایران در مسالهی فلسطین و اسرائیل و بازی سیاسی با ایالات متحده، به دست تعامل طالبان نیاز دارد.
بهنظر میرسد تلاش اسلامآباد برای عقبرفتن از تعامل با طالبان و مسالهی اخراج اجباری مهاجرانی بیمدرک افغانستان، طالبان را در مسالهی ایران بیشتر محتاط ساخته؛ تا این سرنوشت تلخ در مسالهی ایران تکرار نشود.
باتوجه به اقدامهای ایران، این کشور نیز ظاهرن تمایل دارد؛ تا از جای خالی پاکستان بهسود خود کار گیرد.
با این همه، بربنیاد آنچه تاهنوز در روابط طالبان و تهران رخ داده، بیشتر بنیاد اقتصادی داشته است. بربنیاد گفتههای یک دیپلمات دولت پیشین، سقف تجارت میان افغانستان و ایران در دورهی جمهوریت، در حد سه میلیارد دالر در سال بود؛ اما به گفتهی این منبع، هم ایران و هم طالبان برای فرار از تحریمهای جهانی، دنبال افزایش حجم این تجارت با همدیگرند. برخی منابع دیگر نیز میگویند که در سفر عبدالغنی برادر، گفته شده که سقف تجارت میان ایران و افغانستان، باید به مرز ده میلیارد دالر در سال برسد.