هما محمدی، دختری که به تازگی با کسب ۲۹۳ نمره به رشتهی رویایی خود؛ یعنی خبرنگاری در دانشگاه کابل از ولایت غزنی راه یافته بود، میگوید که سالها درس خوانده و تلاش کرده تا به این رشته راه یابد و زمانی که به این رشته که آرزویش را داشته راه یافتهاست، طالبان دروازهی دانشگاه را به روی او و دیگر دختران بستهاند.
هما میگوید: «نتوانستم صنف دوازده را بهخاطر بسته شدن مکاتب بخوانم. در خانه بسیار درس میخواندم و همه تلاش خود را کردم تا در رشتهای که آرزویش را داشتم، قبول شوم. میخواستم در رشتهی ژورنالیزم راه پیدا کنم و این رشته را بخوانم تا روزی بتوانم در تلویزیون برنامه اجرا کنم.»
او روز اعلام نتایج آزمون کانکور را بهترین روز زندگی خود میداند و میگوید: «در خانه هر چه کوشش کردم، سایت باز نشد. به مطبعه رفتم و آن جا نتایج را دیدم. من با کسب ۲۹۳ نمره در رشتهی رویایی خود کامیاب شده بودم و آن لحظه بهترین زمانِ زندگی من بود.»
هما پیش از اینکه دانشجوی دانشگاه کابل شود، دربارهی این دانشگاه زیاد شنیده بود؛ اما روزی که به حیث دانشجو وارد دانشگاه شد، طالبان به او گفتند که: «نمیتوانی چادر رنگه به سر داشته باشی و باید مکمل حجابِ سیاه کنی.»
او میگوید: «بسیار دوست داشتم که زودتر به دانشگاه کابل بروم؛ اما در همان روز اول بسیار ناراحت شدم. در پیش دروازه به من گفتند که چادرت رنگه نباشد؛ درحالی که دنیای ما دختران رنگارنگ است و اینکه ما فقط در یک لباس سیاه خلاصه شویم، واقعن مرا بسیار ناراحت کرد.»
هما حالا ترس دارد که مبادا رویایی را که سالها در سر پروراندهاست، به حقیقت مبدل سازد و تعطیلی دانشگاهها برای دختران ادامه یابد.
هما در سه سال گذشته در کنار آموزش، مصروف یادگیری هنر نقاشی بوده و میخواهد از طریق نقاشی صدای خاموش شدهی دختران افغانستان باشد.
او میگوید: «هدف من از نقاشی این است که صدای ما را که خاموش شدهاست، از این طریق به جهان برسانم. شاید مرا نگذارند که صدایم را بکشم؛ ولی کسی نمیتواند جلو تصویر را بگیرد؛ تصویر چیزی است که هم باسواد و هم بیسواد میتواند آن را درک کند.»
عزیزه رجبی، مادر هما محمدی میگوید که دخترش برای اینکه بتواند به رویاهایش دست یابد، تلاش بسیاری کرد و او هم تلاش کرده تا از او پشتیبانی معنوی کند.
او میگوید: «هما برای اینکه به این رشته راه یابد، بسیار کوشش کرد؛ اما حمایت من، پدر و برادرش با او بود تا مؤفق شود و دردهای من تسکین یابد؛ ولی خبر نداشتم که افغانستان اینقدر تاریک میشود و حال هیچ امیدی ندارم؛ چون دخترم خیلی ناامید شدهاست.»
هما از طالبان میخواهد که دروازهی مکتبها و دانشگاهها را به روی دختران باز کنند.
او میگوید: «خواست من از حکومت فعلی این است که دروازهی مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران باز کنند. وقتی خانمها در یک جامعه فعالیت نداشته باشد، این (وضعیت) به معنای آنست که نصف جامعه مردهاست. طالبان باید به زنان اجازه دهند که درس بخوانند؛ چنانچه در نصوص اسلامی نیز آمدهاست که تعلیم به مرد و زن مسلمان فرض است.»
مانند هما هزاران دختر در افغانستان در حسرت باز شدن دروازهی مکتبها و دانشگاهها هستند. آنها درحالی که هزاران آرزو در دل دارند؛ اکنون در چهار دیواری خانهی شان اسیر ماندهاند و چشم به راه روزی هستند تا دروازهی مکتبها و دانشگاهها باز شود.