در ادامه روایتها از مسیرهای مهاجرتهای غیرقانونی و قاچاق انسان یکی از قربانیان میگوید که بیش از سهسال سرگرم کار نفسگیر قالینبافی بود و در یک شبانهروز کموبیش فقط چهار تا پنجساعت میتوانست استراحت کند.
او در این گزارش از دشواریهای مهاجرتهای غیرقانونی و کارهای شاقاجباری روایت کرده است.
کار شاقاجباری در برخی موارد، مقصدی میشود برای مهاجرتهای غیرقانونی. از کار در معدن و بلندای ساختمانها، تا کار نفسگیر در کارگاههای قالین و مزرعههای کشاورزی در آفتاب سوزان. با نام مستعار حیدر با آمو گفتوگو کرده است.
چندین سال پیش، حیدر با پسر مالک یکی از کارگاههای قالین در پاکستان از کابل بهسمت پشاور پاکستان حرکت میکند.
او میگوید: «پاکستان رفتم بخاطر شاگردی قالین بافی و در سر مرز افغانستان و پاکستان یک شب ماندیم که بسیار مشکلات دیدیم و بعد از آن به پیشاور پاکستان رفتیم و در پشاور تقربیا دو سال ماندم که شاگردی قالین بافی بودم و بعد از آن به طرف پاره چنار پاکستان رفتم و به مدت شش ماه در پاره چنار پاکستان بودم و در این مدت شش ماه قالین می بافیدم.»
بهدنبال این همه کار نفسگیر در کارگاههای قالین، برای اینکه بتواند دستمزد اندکی بیشتری بهدست آورد، بهکراچی پاکستان میرود. اما سرانجام دشواریهای کار سبب میشود، تا حیدر تصمیم بازگشت به افغانستان بگیرد، هرچند در چتر مخالفت استادی که حیدر با او کار می کرد.
او میافزاید: «بعدا کراچی پاکستان رفتیم و در آن جا تقربیا هفت ماه ماندیم و بعدا دوباره برگشتیم. پشاور آمدیم و در آنجا استاد مان کرایه یا درآمد ما را نمیداد و ما را آزار میداد، و میگفت نروید بمانید و بعد دوباره آمدیم افغانستان دو روز در سر مرز پاکستان ماندیم و خیلی مشکلات دیدیم و به کابل آمدیم.»
روزها و شبها کار نفسگیر در کارگاههای قالین؛ اما دستمزد اندک، بهگفته حیدر، بیشترین دستمزد او در ماه از « سههزار کلدار پاکستانی» بیشتر نبوده است.
او میگوید: «دست مزد در ماه یکو نیم هزار کلدار پاکستانی بود و درچند ماه اول ما را هیچ مرا هیچ دستمزد نمیدادند رایگان کار میکردیم تا خوب یاد بگیریم بعدا کم ، کم یاد گرفتم و خلیفه کار شدم ماه یک نیم هزار افغانی میداد و بعد که پاره چنار رفیتم دستمزد ما سه هزار کلدار شد که به ما میدادند، در آنجا معاش ما کمی خوب تر بود.»
بهگفته حیدر، زمانکاری آنان نیز نهایت زیاد؛ و تنها وقفه استراحت او از ساعت دو یا سه بامداد، تا هفت بامداد بوده، یعنی کموبیش پنج ساعت استراحت. حیدر میگوید که بیشتر از شانزده ساعت در یکشبانه روز کار میکرد. تنها یک روز در هفته فرصت داشته تا بهبیرون گشتوگذار کند.
او میافزاید: «در مسیر راه لتو کوب زیاد شدم و مشکلات زیاد را دیدیم و در پاکستان خانه صاحب کار خود بودم خانه آنها پاکستان بود و من با پسرانش شان رفتیم پاکستان و خانه شان در پیشاور پاکستان بود و ما هفته یک بار از این جمعه به این جمعه بیرون میرفتیم و دیگر روز بیرون نمیدیدیم که روز است یا شب و از ساعت ۷ صبح کار قالین را شروع میکردیم، تا ساعت ۱۱ و ساعت ۱۱ نان چاشت را می خوردیم تا ساعت ۱:۳۰ رخصت بودیم و بعد تا ساعت دو یا ساعت سه شب کار میکردیم بعد دو تا سه ساعت را استراحت میکردیم، و بعد ملا اذان سر کار می شدیم.»
حیدر تاکید میکند که در این شرایط کاری، در ۴۵ روز باید یک قالین بیستمتره را نهایی میساختند.
او میگوید: «لوبیا و کچالو بود از طرف چاشت از طرف شب برنج بود، هفتهیکبار گوشت میبود، و در قالین ۲۰ متره شش نفر کار می کردیم که یک قالین را ۴۰ نا ۴۵ روز تمام می کردیم.»
بهگفته حیدر، بیشتر مردم از بهر بیکاری و فقر اقتصادی مسیرهای دشوار مهاجرتهای غیرقانونی را طی میکنند؛ تا بتوانند لقمه نانی برای خود و خانواده فراهم کند، او باور دارد، ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم میتواند، یکی از عاملهای اثرگذار در کاهش مهاجرتهای غیرقانونی باشد.