افغانستان

کارهای شاقه و تهدید جانی: چالش‌های مهاجران غیرقانونی افغانستان در بیرون از کشور

یافته‌های یک پژوهش میدانی آمو نشان می‌دهند که مهاجران غیرقانونی افغانستان در بیرون از کشور با «میزان بلند تهدید جانی» و در « اوضاع بد و بسیار دشوار» سرگرم «کارهای شاقه»‌ اند.

هفتاد و پنج درصد از شرکت‌کنندگان‌ این پژوهش آمو که تجربه مهاجرت‌های غیرقانونی را داشته‌اند گفته‌اند که با «میزان بلند تهدید جانی» در‌ کشور های خارجی کار کرده‌اند.

افزون بر این، همه شرکت کنندگان این پژوهش که شمار آنان به ۴۰ تن در هشت ولایت می‌رسید، و همه تجربه مهاجرت‌های غیرقانونی را نیز دارند، گفته‌اند که کار آنان در کشورهای خارجی «کار شاق» بود، که از کار ساختمانی در ساختمان‌های بلند تا کار نفس‌گیر معدن ذغال سنگ را شامل می‌شود.

هرچند که مسیر مهاجرت‌های غیرقانونی مسیر پرخطر و دُشوار گذر است، اما چالش‌ها و تهدید‌ها در کشورهای مقصد هم برای مهاجران کم‌تر از تهدیدها و چالش‌ها مسیر نیست.

این پژوهش در ولایت‌های فراه، بامیان، جوزجان، پکتیا، فاریاب، قندوز، دایکندی و پروان انجام شده است.

در این پژوهش همه ۴۰ تن از مصاحبه شوندگان تجربه مهاجرت‌های غیرقانونی و کار هم‌چون مهاجر غیرقانونی را داشته‌اند.

این پژوهش در ولایت‌های فراه، بامیان، جوزجان، پکتیا، فاریاب، قندوز، دایکندی و پروان انجام شده است.

وضعیت کاری، تهدید در جریان کار، سطح تهدید جانی در کار و نوعیت کار محور‌ پرسش‌ها بوده است.

در مورد وضعیت کاری، ۱۷.۵ درصد گفته که وضعیت کاری آنان «بد» بوده و ۵ درصد دیگر هم گفته وضعیت کاری آنان «بسیار بد» بوده است.

افزون بر این، ۱۷.۵ درصد گفته که وضعیت کاری آنان «بسیار دُشوار» و ۱۵ درصد دیگر گفته‌اند که وضعیت کاری آنان «دشوار» بوده است. ۲.۵ ‌درصد‌ هم گفته وضعیت کاری آنان اندکی دُشوار بوده است.

بر بنیاد این پژوهش:

– ۵ درصد گفته وضعیت کاری «بسیار بد» داشته‌اند.

– ۱۷.۵ درصد گفته وضعیت کاری «بد» داشته‌اند.

– ۱۷.۵ درصد گفته وضعیت کاری «بسیار دُشوار» داشته‌اند.

– ۱۵ درصد گفته وضعیت کاری «دُشوار» داشته‌اند.

– ۲.۵ درصد گفته وضعیت کاری «اندکی دُشوار» داشته‌اند.

اما ۷.۵ درصد گفته‌اند که وضعیت کاری آنان «خوب» بوده، ۲.۵ درصد دیگر هم گفته وضعیت کاری، «بسیار خوب» داشته‌اند. ۷.۵ درصد دیگر گفته‌اند، وضعیت کاری، «اندکی خوب» داشته‌اند. اما ۲۵ درصد هم به این پرسش پاسخی مشخص نگفته‌اند.

بر بنیاد این پژوهش:

– ۲.۵ گفته‌اند، وضعیت کاری «بسیار خوب» داشته‌اند.

– ۷.۵ درصد گفته‌اند، وضعیت کاری «خوب» داشته‌اند.

– ۷.۵ درصد گفته‌اند، وضعیت کاری «اندکی خوب» داشته‌اند.

– ۲۵ درصد هم به این پرسش پاسخی مشخصی نگفته‌اند.

در مورد تهدیدها در جریان کار هم ۲۲.۵ درصد گفته‌اند از تهدید بازداشت پولیس در جریان کار ترس داشتند، ۱۵ درصد هم گفته‌اند که نپرداختن «تن‌خواه یا دست‌مزد» یک تهدید کاری برای شان بوده، از سوی هم ۱۰ درصد دیگر گفته‌اند «توهین و تحقیر» برای آنان یک تهدید کاری بوده است.

بر بنیاد این پژوهش، ۲۰ درصد گفته در جریان کار با تهدید جانی و عدم دسترسی به بیمه و خدمات درمانی رو به رو بوده‌اند، ۷.۵ درصد با تهدید بازداشت پولیس و نپرداختن «دست‌مزد» سر دچار بوده‌اند. ۱۵ درصد هم تهدیدهای ‌دیگری را مطرح کرده‌اند. ۵ درصد هم گفته‌اند، تهدیدی برای آنان وجود نداشته، و ۲.۵ درصد دیگر هم گفته با تهدید اخراج از کار رو به رو‌ بوده‌اند. ۲.۵ درصد هم به این پرسش پاسخی نداده اند.

بر بنیاد این پژوهش:

– ۲۰ درصد گفته در جریان کار با تهدید جانی و عدم دسترسی به بیمه و خدمات درمانی رو به رو بوده‌اند.

– ۷.۵ درصد تهدید بازداشت پولیس و نپرداختن «دست‌مزد» سر دچار بوده‌اند.

– ۱۵ درصد هم تهدیدهای ‌دیگری را مطرح کرده‌اند.

(حیوانات وحشی، بیماری‌های روانی، احساس نا‌امنی.)

– ۵ درصد گفته، تهدیدی وجود نداشت.

– ۲.۵ درصد گفته، با تهدید اخراج از کار رو به رو‌ بوده‌‌اند.

– ۲.۵ درصد هم به این پرسش پاسخی نداده اند.

در مورد میزان تهدید جانی در محیط کاری هم ۷۵ درصد از شرکت کنندگان گفته اند، با میزان بلند تهدید جانی کار می‌کردند، ۷.۵ درصد هم تنها گفته‌‌اند، در کار آنان تهدید جانی وجود داشته است.

۲.۵ درصد گفته تهدید جانی در محیط کاری در حد میانه بوده، اما ۲.۵ درصد دیگر گفته‌اند که میزان تهدید جدی جانی در محیط کاری نداشته‌اند و ۲.۵ درصد دیگر هم گفته‌اند که در محیط کاری فقط به «دست‌مزد» خود فکر می‌کردند.

بر بنیاد این پژوهش:

– ۷۵ درصد از شرکت کنندگان گفته اند، با میزان بلند تهدید جانی کار می‌کردند.

– ۷.۵ درصد هم تنها گفته‌‌اند، در کار آنان تهدید جانی وجود داشته است.

– ۲.۵ درصد درصد گفته تهدید جانی در محیط کاری در حد میانه بوده است.

– ۲.۵ درصد دیگر گفته‌اند که میزان تهدید جدی جانی در محیط کاری نداشته‌اند.

– ۲.۵ درصد دیگر هم گفته‌اند که در محیط کاری فقط به «دست‌مزد» خود فکر می‌کردند.

– ۱۰ درصد هم برای این پرسش پاسخ مشخصی نداده است.

در مورد نوعیت کار هم همه شرکت کنندگان پژوهش تاکید داشته‌اند که کار آنان شاقه بوده، اما با در بخش‌های مختلف. شماری هم تاکید داشتند، که کار که شهروندان کشور‌ میزبان انجام نمی‌دهند، برای مهاجران غیرقانونی با «دست‌مزد کم» داده می‌شود.

بربنیاد آن‌چه، مصاحبه شوندگان شریک ساخته‌اند،مهاجران غیرقانونی کشور، بی‌اعتنا به میزان تحصیل و علم شان، به کا‌ر‌های شاقه، چون کار‌های ساختمانی در ساختمان‌ های بلند، کار در معدن به‌ویژه معدن ذغال سنگ، کشاورزی، چوپانی، فلز کاری، رنگ‌مالی، گردآوری زباله، چاه‌کنی، کاشی‌کاری، کارخانه‌های ذوب آهن و کار در هوتل‌ها کشانده می‌شوند.

در ادامه این پژوهش به‌دنبال کسانی دیگری نیز در گوشه و کنار دیگر افغانستان رفتیم، که برخی آنان در ماه‌های پسین به‌تازگی به کشور برگشت داده شده‌اند، و روایت‌های بیش‌تر از وضعیت کاری مهاجران غیرقانونی دارند. اما آنان خواسته‌اند، که چهره شان پنهان بماند و به دلیل‌های امنیتی، نام‌های آنان نیز مستعار.

تازه از ایران برگشت داده شده، به‌خانه برگشته اما با دستان خالی، به‌گفته خودش، بیش‌تر صاحبان کار، یا همان کارفرما‌یان، دست‌مزد کارگران را نمی‌دهند.

شجاع قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «با ده صاحب‌کار، کار می‌کنید، دو نفر اش اگر خوب باشد، کار می‌کنید، موقعی که ماه پوره می‌شود، میروید برای دریافت پول تان می‌گوید امروز، فردا آخرش، هم می‌گوید، برو که پولیس را خبر می‌کنم، ظلم زیاد است، یعنی پول نمی‌دهد، اما کار زیاد است از مهاجران کار میگیرند، اما مردم‌اش رویه خوب ندارند، در اول وعده می‌‌کند، این‌قدر حقوق می‌دهم، اما کار که تمام شد نصف پول هم نمی‌دهد.»

ظاهرن حاصل چندین سال مهاجرت غیرقانونی همین سرپناه بی‌سقف است که او در آن نشسته است، به‌تازگی از پاکستان برگشت داده شده و همه دار و ندار و حاصل کار چند ساله‌اش آن‌جا مانده است.

جواد، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «پول ما بالای مردم آن‌جا باقی مانده است و پنجابی‌ها ما را جواب دادند و گفتن این ثروت ما است و شما بروید و پول شما نیست و اما پول ما جا ماند خانه و موتر خود را نفروختیم، همه جا ماند حتا سه چرخ را در مسیر جاده ایستاد می کردند و می‌گفتند این از ما است و ما موترسایکل هشتاد هزاری را به ده هزار کلدار به فروش رساندیم خلاصه همه چیز ما جا ماند و چیزی نداریم. کارهای شاقه می‌کردیم در آفتاب سوزان ایستاده بودیم.»

او می‌گوید برای آینده بهتر و‌فرصت‌های کاری خوب، کوله‌بار مهاجرت غیرقانونی را بست، اما بی‌خبر از پایان تلخ.

احمد شاه، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «وقتی از این‌جا خارج شدیم، فکر می‌کردیم که آن‌جا کاروبار‌های بهتر خواهد بود، اما در واقعیت چنین کاروبار بهتری نبود، ده‌هزار افغانی تن‌خواه ما بود، ساعت‌ها کار می‌کردیم، به کار ما زیاد انتقاد می‌کردند، وقتی یک‌ماه تمام شد، حتا به ما تن‌خواه‌ ما را هم نمی دادند.»

دست‌مزد کم، کار پنهانی، نپرداختن دست‌مزد، کار شاقه، مواردی اند که ظاهرن کم‌‌وبیش، اکثریت مهاجران غیرقانونی گواه بوده‌اند، و حالا هر کدام از گوشه‌های مختلف افغانستان با ما گفت‌وگو می کنند اما روایت‌های خیلی نزدیک به‌هم.

فدا، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «من که قاچاقی در ایران کار می کردم روز مزد به شکل پنهانی کار می کردیم و مزد ما کم بود با آن‌هم که پنهانی کار می کردم در محل واضح رفته نمی‌توانستیم، در یک جای می‌رفتم پنهانی کار می‌کردم و پنهانی می‌آمدیم و کار درست هم نبود، وضعیت کارگران دیگر که در آن جا استند، پنهانی کار می‌کنند، بسیار زیاد اذیت می‌کند. تمام تهدید است هر تهدید و مشکل بگوید است، مشکل‌ها این است خانه نمی دهد افغان‌های که غیرقانونی است و کارشان پنهانی و تمام چیز به افغان‌ها قیمت است.»

حمید، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «شرایط کار برای مهاجران افغانستان سخت می باشد. کارهای شاقه و سنگین را افغان‌ها انجام می‌دهند. صاحبان کار، پول کارگران را نمی پردازند و آنها را تهدید به اخراج می کنند. از طبقه کارگر نهایت سوء استفاده می‌کنند. به دلیل فقر و بیکاری نا گزیر شدم به کشور ایران مهاجرت نمایم.»

برخی هم، می‌گویند، ترس بازداشت از سوی پولیس در جریان کار حتا خواب را از چشمان آنان ربوده و شب‌ها را بیدار سپری می‌کردند، تا مبادا شب‌هنگام‌ پولیس آنان را بازداشت کنند.

سرور، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «وضعیت کارگرها خوب نیست چون آن‌جا گرفت گرفت زیاد است مامورها زیاد می‌گیرند، پولیس‌ها می‌آیند، شب‌ها می‌گیرند صبح وقت می‌آیند، ساعت ۴ صبح ۵ صبح می‌آیند از جای خواب بچه‌ها را می گیرند برخی وقت‌ها بچه‌ها فرار می‌کنند، در وقت فرار، لت می‌کنند، هم می‌کشند، هم دست و پای شان می‌شکند، همین طور گپ‌ها دارد، کار در مهاجرت.»

بهزاد، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «در یک ساختمان من چند وقت نگهبان بودم، بر من پولیس ایران هجوم آورد که من را باید بازداشت کند، فرار کردم از دو طبقه بالا خود را پایان پرت کردم، پای من هم آن‌جا کسر کرد خیلی رنج تکلیف را دیدیم.»

این‌ تنها مردان نیستند، زنان و دختران که نیز با خانواده‌های شان اقدام به مهاجرت غیرقانونی کرده‌اند، به‌دلیل فقر اقتصادی ناگزیر به کار شاقه ‌اند.

ستاره، قربانی مهاجرت غیرقانونی می‌گوید: «وقتی به ایران رسیدیم، زمینه کار ما این‌بود، در صحرا کار می کردیم، فرآورده‌های زراعتی چون‌ کچالو، پیاز و کرم را از روی زمین‌ها بر می‌داشتیم، آن‌سو‌تر زنان ایرانی کار می‌کردند، زنان ایرانی برای ما دشنام می‌‌دادند، که چرا آمده‌اید، چرا رزق و روزی ما را می‌گیرید.»

با این‌همه، هنوز هم هزاران مهاجر غیرقانونی افغانستان در‌ کشورهای همسایه و دورتر هم در ترکیه سرگرم کار‌های نفس‌گیر شاقه اند، تا بتوانند لقمه نانی برای خانواده‌ شان تامین کنند، اما کار در دل چنین تهدیدها و چالش‌ها.