عبدالکبیر معاون سیاسی ریاست وزیران طالبان در گفتگویی با یک رسانه داخلی وقتی با این پرسش مواجه شد که مکتبهای دختران بالاتر از صنف ششم چه زمانی بازگشایی میشوند، سرش را برای چند ثانیه بالا برد و آن گاه بلند خندید، از آن خندههایی که در شریعت طالبان مکروه محسوب میشود. ولی عبدالکبیر جلو دهانش را گرفته نتوانست و پس از خندۀ بلند چیزهایی در خصوص مکتبهای دخترانی بلغور کرد که حتا مخاطبان نیز اصل موضوع را فراموش کردند. اما خنده بلند(قهقه) معاون سیاسی طالبان را همچنان بهیاد دارند. بیت شعری در فارسی وجود دارد که همیشه درآغاز کتابهای عزیزنسین، طنز پرداز سرشناس ترکیه نشر میشد. این بیت شعر شاید تا هنوز در ذهنهای بسیاریها زنده باشد. این بیت چنین است: «خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است/ کارم از گریه گذشته بدین میخندم.»
حالا معلوم نیست که مولوی کبیر واقعا کارش از گریه گذشته و یا به عنوان ژست سیاسی خواست آرامش و سکون خود را به رخ دیگران بکشد و یا هم تلاش کرد که بگوید طرح این سوال خنده دار است.
به هر روی، خنده به عنوان یک متن حالا در برابر ما قرار دارد. متن دیگر در اختیار مولف نیست که بخواهد از آن به سود خود و یا رژیم خود استفاده کند. وقتی متن بیرون داده میشود، همه حق دارند از منظرهای مختلف به آن نگاه کنند و فهم خود را از آن ارایه دهند. متن در نظریه سیاسی و ادبی از دسترس مولف بیرون میشود و به شئی دور از دسترس مولف قرار میگیرد، حتا مولف هم اگر بخواهد در مورد آن چیزی بگوید یکی از دیدگاه ها محسوب می شود و اعتبار آن هم به همان میزانی است که تفسیر و تاویل من و شما می تواند داشته باشد.
خنده در واقع یک نشانه عاطفی است که انسانها در مواجه با مسایل مختلف از خود نشان می دهند. در روانشناسی خندهها را دسته بندی کرده اند. خنده معناهای خاصی را تداعی می کند، شاید حرف خنده دار کسی باعث خنده شود. شاید عملی خنده برانگیزاند. و شاید هم گاهی پرسشی یک مرد سیاسی را وادارد که در برابر آن پرسش بخندد. سیاست مداران از این واکنشها زیاد نشان میدهند.
خنده حاوی معناست. صدای است که از درون انسان بیرون می شود و موضع او را در برابر وضعیت موجود بروز میدهد.
رولان بارت و فرینان دوسوسور دو زبان شناس معروف جهان عمری را بر سر نشانه شناسی گذاشتند تا بفهمند برخی نمادها و نشانه ها حاوی چه معناهای هستند. هر چند به صورت مشخص به خنده به عنوان نماد نپرداخته اند.
خنده از نگاه روانشناسی به گونههای مختلفی بررسی میشود. خنده از یک حرکت خوشایند تا یک بیماری روانی که حول آن روانشناسان کار کرده اند، میتواند قابل بررسی باشد.
هر خندهای واقعا خنده نیست، گاهی اوقات یک خنده میتواند از گریه غم انگیزتر و یا از ناسزا شنیدن خشمگینانهتر باشد. خنده یکی از لحظهای ترین حالات زبان بدن است که برای تشخیص درست آن باید همان لحظه اول را در نظرگرفت. درغیر این صورت مخاطب بعد از چند لحظه میتواند احساسات خود را کنترول و پشت خنده پنهان شود.
اما حالا از برکت فناوری پنهان کردن خنده نیز از مولف گرفته شده است. چون میتوان یک لحظه خنده را به صورتهای مختلف و از زاویه های متفاوت ضبط کرد و بار بار نگاه کرد و به کنه آن نزدیک شد.
در فرهنگ لغات خنده را چنین تعریف کرده اند: «حالتی در چهره انسان به واسطه شعف، خوشحالی یا تمسخر که در آن لبها گشوده میگردد و گاه با صدای مخصوصی همراه است.»
اما رولان بارت نشانه شناس فرانسوی همه چیز را نشانه می داند. به همین دلیل او به جای رفتن به سراغ متون ادبی، متنهای را از درون جامعه برمیگزیند و به عنوان نشانه بررسی میکند. یک عکس، یک پوستر و یک ژشت برای رولان بارت حاوی معناهای متفاوت است.
اصل اساسی بارت برگرفته از دیدگاه های فردینان دوسوسور زبان شناس ساختگرای است. دوسوسور میان دال و مدول تفاوت قایل میشد. به گفته او دال به معنای دلالت کننده است، چه صوتی باشد و چه بصری و این دال به مدلول اشاره دارد که همان صدا، شی و یا ژست باشد که رابطه آن با دال قراردادی است.
خندیدن از این منظر یک نشانه است که از سوی فردی برای مخاطب صادر شده است. معنای این خنده میتواند مسایل مختلفی را به ذهن متبادر کند. خنده از نظر خوشحالی و شعف، یا خنده از روی تمسحر و یا ترس. ترس نیز انسانها را گاه به خنده وامیدارد تا نیت اصلی خود را در زیر آن پنهان کنند. چرا دیپلوماتها اکثرا خندههای ساختگی تحویل میدهند؟ چون میخواهند اعتماد به نفس خود را در برابر یک جمع به نمایش بگذارند.
اما خنده معاون سیاسی وزیران طالبان از چه نوع خندهای بود؟
خنده از روی خوشحالی و شعف؛ آیا واقعا معاون رئیس وزیران طالبان از روی خوشحالی در برابر پرسش چه زمانی مکتب های دختران بالاتر از صنف ششم باز می شود، خندید؟
خنده تمسخرآمیز؛ آیا خنده عبدالکبیر آخند به معنای تمسخر بود و یا تجاهل عارف؟
عبدالکبیر آخند به این پرسشها خودش نیز پاسخ داده نمیتواند، ولی از منظر بارت پاسخ در درون متن آشکار میشود. خنده معاون رئیس وزیران طالبان خنده تلخ و دردآلود است. او حداقل می داند که همکاران طالب او خبط سیاسی بزرگی را انجام داده اند که چند سال بعد باید آن را پس بگیرند. همانطور که فرمان شکستن تلویزیون، کامره و نشر و پخش تلویزیون از وادی حرام بودن مطلق به وادی حلال بودن مطلق عبور کردند.
گاهی انسان ها از روی لودگی میخندند اما مشخص است که معاون ریاست وزیران طالبان هنوز به آن میزان از لودگی و جنون ارتقا نیافته باشد که همین طور خودکار بخندد.
خنده معاون رئیس وزیران طالبان عمدتا خنده تلخی بود که به خود و همرزمانش تحویل داد. شاید او نیز در دل میداند که سبب چه مصیبتی برای خود و مردم شده اند. شاید هم خنده عبدالکبیر خندهای کاملا از روی بلاهت و حماقت بوده باشد. شاید او به عقل دیگران خندیده باشد که چگونه به خود جرات می دهند و حکم خدا را گردن نمی نهند.
طالبان نگاه خاصی به دین و شریعت دارند. آن ها اسلام را با خون، تعصب، جهل، زن ستیزی و حقوق بشرستیزی عجین کرده اند. در ذهنیت طالبان پیام اخلاقی اسلام به محاق فراموشی سپرده شده و جای آن را قتل کفار، خشونت، پایین کشیدن جایگاه زن به عنوان کالای جنسی و ده ها چیز دیگر گرفته اند.
با این نگاه طالبان میخواهند چهل میلیون انسان را تبدیل به بردههای تحت امرشان کنند.
امیر نیکآئین از نویسندگان و روزنامهنگاران سابقهدار افغانستان است که آثار او در رسانههای جهانی و ملی نشر شدهاند.
مسئولیت محتوای مقالههایی که در بخش دیدگاه وبسایت آمو منتشر میشوند به دوش نویسندگان آن است.