به رغم پایبندی سازمان ملل و کشورهای غربی در عدم شناسایی طالبان تا زمان حاضر، این روزها همسایگان افغانستان در تکاپوی بیشتریاند تا وارد تعامل با ادارۀ این گروه شوند. جامعه جهانی پیوسته به دنبال آن است که چند اصل مهم از جمله حق تحصیل دختران، حق کار برای زنان و حق آزادیهای اجتماعی به خصوص حق آزادی بیان در داخل کشور فراهم شود تا دنیا بتواند با جانب افغانستان به عنوان یک دولت تعریفشده وارد معامله شود. این پایبندی در دنیای غرب کماکان ادامه دارد؛ اما همسایههای افغانستان به برآوردهشدن شرایط لازم در داخل و معیارهای ممکن در بیرون توجه نکرده و یکی پی دیگری برای طالبان فرش سرخ پهن میکنند.
این رویکرد دوگانه در برخورد همسایگان و سایر کشورها، چند علت را در خود نهفته دارد:
- اگرچه افغانستان نتوانست چهارراه اقتصادی منطقه شود؛ اما به سرعت تبدیل به میدان رقابت کشورها درعرصۀ سیاسی و امنیتی شد. اشراف بر اوضاع پرتلاطم افغانستان و آگاهی از زد و بندهای پشتپرده برای تمام کشورهای منطقه و دور از منطقه مهم بوده است. غفلت از یک کشوری که با بحران دستوپنجه نرم میکند، خطرناکتر از یک کشور با ثبات است. اینجا ممکن است هر لحظه آبستن حوادثی باشد که یا خطر بالفعلی را رقم بزند و یا مخالفان هر کشوری را در دامن خود پرورش دهد. عمدهترین نگرانی کشورهای همسایه، منطقه و جهان در شکلگیری برقآسای جریانهای تروریستی در کشورهای نابسامان است. ایجاد هیولاهای مانند داعش در یک نقطه و گسترش مصائب آن به کشورهای دیگر، مانند گذشته روزهای بدی را رقم خواهد زد که مقابله با آن هزینههای سرسامآوری در پی خواهد داشت.
- از لحاظ اقتصادی افغانستان یک کشور مصرفکننده است و بیشتر نیازمندیهای اولیۀ آن از بیرون تأمین میشود. صادرات نفتی و غیر نفتی کشورهای همسایه به سرزمینی که مایجتاج مردمش را نمیتواند تأمین کند، سود هنگفتی را نصیب کشورهای همسایه میسازد. رقابت در عرصۀ اقتصادی پای مقامات این کشورها را یکی پی دیگری به دربار طالبان میکشاند. از سوی دیگر فعالیتهای اقتصادی نیاز به امنیت دارد و چه بهتر که با عاملین ناامنی بیست سال گذشته به تفاهم برسند تا با آرامش خاطر هر چیزی را که خواستند به افغانستان صادر کنند.
- در عرف سیاسی، رقابت در برقراری روابط و پیشگامی در مناسبات میان کشورها یک امر معمول به حساب میآید. به ویژه برای دولتهای جوانتر این چشم و همچشمیها بیشتر قابل مشاهده است. برای پاکستان، کابل امروزی نقش تفرجگاه تابستانی را دارد و برای ایران افغانستان همواره جولانگاه رقابت با امریکا بوده است. از زمان سقوط جمهوریت، مقامات این دو کشور بیشترین سفرها را به افغانستان داشتهاند.در تازهترین مورد، یک هیأت تجارتی ایران چهار روز قبل از سفر نخستوزیر ازبیکستان که به تاریخ ۱۷ آگست انجام شد، وارد افغانستان گردید و به تاریخ ۱۸ آگست، یعنی فردای آن هیأت مبارزه با مواد مخدر آن کشور به میدان هوایی کابل رسید. این تماسهای مکرر نشان میدهد که نه تنها پاکستان و ایران، بلکه چین، روسیه و حتی کشورهای آسیای میانه به دنبال آنند تا جای خالی غرب را در فضای سیاسی و اقتصادی افغانستان پر کنند و هر کدام سعی دارند در تعامل با طالبان از دیگری کم نیارند.
- اخیراً شایعاتی وجود دارد که ایران و تاجیکستان به دنبال تهیۀ طرحی برای صلح افغانستان میباشند و تماسهای مقامات دو کشور با کابل در این زمینه افزایش یافته است. هرچند تاجیکستان تا هنوز به عنوان قویترین مخالف «به رسمیتشناسی» طالبان محسوب میشود؛ اما تعامل کجدار و مریز جهان با طالبان مقامات این کشور را نیز دچار تردید کرده است. از طرفی طالبان به شیوهی مرغداریها در مدارس دینی افغانستان به تولید طالب ماشینی میپردازند که در میان آنها شهروندان کشورهای آسیای میانه نیز حضور دارند. این امر نگرانیهای مقامات این کشورها را به حدی افزایش داده است که گمان میرود پیشنهاد به رسمیت شناختن طالبان را حتی به عنوان یک باج بپذیرند و برای مدتی سرزمینهای تحت حاکمیت شان را در امان نگه دارند.
- نکتۀ مهم دیگر در همکاری کشورهای یادشده با طالبان برمیگردد به مشابهتهای دولتداری و حاکمیت آنان با ادارۀ فعلی کابل. بیشتر این کشورها با نظامهای استبدادی اداره میشوند و محدودبودن قدرت سیاسی به یک گروه خاص، عدم توجه به افکار و آرای واقعی مردم، سلب آزادیهای مشروع به شمول آزادی بیان، از نکات مشترک این دولتها با ادارۀ طالبان میباشد. برای کشورهای آسیای میانه، روسیه و چین به شمول ایران، موجودیت یک حکومت مقتدر و استبدادی در جمع دولتهای مشابه و در یک حوزۀ جغرافیایی مشترک، بدون ترید سودمندتر از یک دولت دموکراتیک با شعارهای آزادیخواهانه و هوادار دنیای غرب است. حکومت ایدیولوژیک، تکقومی و مخالف تمدن امروزی بهتر میتواند منافع مشترک کشورهای همسایه در این حوزه را تأمین کند. طبیعی است که در چنین شرایط و در میان چنین دولتهای غیرموکراتیکی، موجودیت طالبان به رغم عدم مشروعیت داخلی و مقبولیت بینالمللی دوام خواهد یافت.
جنگهای اوکراین و غزه، موضوع افغانستان را به حاشیه رانده و فضای حضور را به نفع طالبان میسر ساخته است. از طرفی حساسیت جریانها و رقابت با دنیای غرب به حدی است که روسها به رغم انجام حملات انتحاری در مسکو، نسبت به طالبان بدبین نیستند. ایران از خونخواهی دیپلماتهایش میگذرد و کشورهای آسیای میانه در برابر ساختن کانال قوشتپه، لب تر نمیکنند.
محمدالله افضلی داکترای ادبیات فارسی دارد و آثاری نیز در این زمینه آفریده است. عرفان افغانستان در هند از جمله این آثار است. او همچنین سالهای متمادی به عنوان سفیر افغانستان در هند و ترکمنستان کار کرده است.
مسئولیت محتوای مقالههایی که در بخش دیدگاه وبسایت آمو منتشر میشوند به دوش نویسندگان آن است.